پارسی71

سایتی برای تمامی طعم ها!

پارسی71

سایتی برای تمامی طعم ها!

به یاد خاطرات دهه ۸۰ …………

به یاد خاطرات دهه ۸۰ …………

سه شنبه که سال تحویل شود علاوه بر این که یک سال دیگر گذشته و وارد سال جدید می شویم یک دهه هم تمام شده است. از سال ۸۱ تا ۹۰ که می شود دهه ۹۰(البته خیلی ها به اشتباه می گویند دهه ۸۰!) نوستالژی هایی برای ما داشت که در دهه های بعدی اثری از آتن ها نخواهد بود و عمرا اگر بچه های آینده بتوانند یک ذره از این نوستالژی ها را یک بار هم توی زندگی شان حس کنند چیزهایی که برای ما تبدیل خواهد شد به نوستالژی که سال ها بعد پس از به یاد آوردنش یک یادش بخیر و یک آه به دنبال دارد و برای آیندگان یک چیزی تو مایه های میراث فرهنگی. مواردی که توی این صفحه می بینید یا خودشان همین حالا نوستالژی اند و یا چند سال دیگر نوستالژی خورشان حسابی ملس است این های یادگاری های دهه ۹۰ هستند.

● ماشین تحریر

صدای تق تق کلیدهای ماشین تحریر برای خیلی ها حس خوبی را ایجاد می کند مخصوصا افرادی که اهل نوشتن هستند. همین سال پیش بود که کارخانه ای در هندوستان آخرین ماشین های تحریر را تولید کرد و بعد به تولید ماشین تحریر در کل جهان پایان دادند. ماشین تحریری که نویسنده های بسیاری در گذشته رمان های معروف خود را با آن نوشته اند و صدای شان در گوش خیلی از ما هنوز هست. دهه نودی ها با یکی از ابزارهای مهم ثبت کلمات خداحافظی کردند.

● گچ و تخته سیاه

تعداد مدارسی که امروز به مدد تخته سیاه و گچ های رنگارنگش دکان شان می چرخد به تعداد انگشتان دست رسیده است سال ها پیش تخته ای سفید جایش را به تخته سیاه مدرسه داد اما حالا علاوه بر تخته های سفید و ماژیک هایش که تازه در میان کلاس ها جا خوش کرده اند تخته های الکترونیکی با قلم نوری هم پای شان به بعضی از مدارس باز شده است. همه این ها نشان می دهد که امتیاز خاطره سر و دست شکستن برای راهیابی به دفتر مدرسه به بهانه آوردن گچ، یا در رفتن موجه از کلاس درس به بهانه خیس کردن تخته پاک کن برای نوجوان های دیروز انحصاری شد.

● نوار کاست

زمانی که در ضبط صوت پیچ می خوردند یک لوله خودکار همیشه ناجی جان این نوارها بود. کم کم با آمدن انواع سی دی ها، ام پی تری و ام پی فرها و هم چنین گوشی هایی که توانایی ذخیره و پخش موسیقی های مورد علاقه را داشتند این نوارها هم از دور خارج شدند! نوار کاست در سال های دهه ۸۰ خود به خود از صحنه کاربردی اش حذف شد تا جای شان را به وسایلی بدهند که حجم کمتری می گیرند و استفاده راحت تری دارند، بعید می دانیم بچه های سال های بعد بتوانند لذت باز کردن یک نوار کاست یا رد و بدل کردنش را تجربه کنند.

● آتاری

یک آتاری بود و بازی هواپیما، دستگاهی که به تلویزیون وصل می شد و با اصطلاحا دو عدد «دسته» می شد ساعت هایی را گذراند. زمانی که آتاری وارد خانه ها شده بچه های دهه ۷۰ را با خودش به دنیای دیگری برد اما بچه های دهه ۸۰ هم از وجود آتاری محروم نماندند و آتاری توانست جای خودش را در بعضی خانواده ها نگاه دارد اما دهه نودی ها با ورود انواع بازی های یارانه ای که یک بعدی تا سه بعدی شان و از همه مهم تر بازی های آنلاین به طور کل با آتاری خداحافظی کردند حالا شاید تنها بتوان آتاری را توی انباری خانواده های دهه ۷۰ را پیدا کرد.

● ویدیو و فیلم های ویدیویی

همه عشق فیلم ها حتما و حتما ویدئو داشتند بعدها به یک وسیله تزیینی در خانه همه تبدیل شد. این بار همه برای دیدن فیلم های شخصی شان از دستگاه ویدئو استفاده می کنند اما پای رایانه که به خانه ها باز شد و بعد فیلم های ویدئویی که به سی دی تبدیل شد و دستگاه های دی وی دی که وارد خانه ها شد دهه ۸۰ شد پایان دستگاهی که روزی ممنوع بود و سال ها بعد مردم خودشان آن را از زندگی شان حذف کردند. حالا به جای نوارهای ویدوئی این سی دی ها و دی وی دی ها هستند که بین عشق فیلم ها یکه تاز شده اند.

● کوپن

بخشی از خبرهای مورد استقبال خانواده های ایرانی شماره کوپن هایی بود که هر از گاهی از رسانه ملی شماره شان اعلام می شد تا یکی از نیازهای زندگی خانوادگی از نوع خوراکی اش به وسیله این کوپن ها برطرف شود. کوپن ها به صورت دفترچه حاوی برگ هایی با شماره های مختلف در اختیار سرپرست هر خانواده قرار می گرفت و هر از گاهی با اعلام یک شماره از سوی دولت، ملت کوپن حاوی آن شماره را از سایر کوپن ها جدا کرده و به صف های طویل تحویل برنج و روغن و قند و شکر تعاونی می پیوستند، هرچند این مورد هنوز هراز گاهی نفسی می کشد اما تب و تاب قبل را ندارد و کلا دهه ۹۰ غیر رسمی با آن خداحافظی کرد.

● بلیت کاغذی

اولش که بلیت های درب و داغانی بودند که نه جنس کاغذش خوب بود نه طرح درست و درمانی داشت اما بعدتر هم جنس کاغذش تغییر کرد و هم با عوض شدن هر فصل طرح این بلیت ها متناسب با آن فصل تغییر می کرد، پشت بلیت ها هم شده بودند تابلو اعلانات که حاوی انواع نکات اخلاقی مکتوب و جملات قصار برای بالا بردن فرهنگ قشر اتوبوس سوار بود! البته در کنار رسالت والای بلیت اتوبوس بودن گاهی هم به عوض پول خرد کشور در بقالی و تاکسی مبادله می شدند. یعنی چند کاربردی بودند. بلیت های کاغذی مچاله در جیب های ما، شهریور امسال عمرشان در مشهد به سر آمد و به نوستالژی ها پیوستند و این بار جای خود را به کارتی به نام «من کارت» دادند.

● آدم های نودی

شاید اولش خنده دار بیاید که یک سری آدم ها بشوند نوستالژی دهه ۹۰ اما وقتی این آدم ها آخرین روزهای عمرشان را در دهه ۹۰ گذرانده باشند و بعد از همه مهم تر خودشان کلی خاطره باشند. برای بچه های دهه های مختلف، می شود اسم شان را گذاشت نوستالژی دهه ۹۰. مطمئنا خسرو شکیبایی و قیصر امین پور آدم های نابی بودند که بچه های هیچ کدام از دهه های آینده نمی توانند صدا و بازی زیبای خسرو شکیبایی را بشنوند و ببینند و هیچ کدام شان هم نمی توانند اشعار ناب قیصر امین پور را از زبان خودش بشنوند و حس خوب وجود چنین هنرمندانی را درک کنند. ما که فکر می کنیم حتی اگر فیلم های شان را ببینند و اشعارشان را بخوانند، هیچ کدام جایگزین حس زندگی با این آدم ها نخواهد شد.

● پیکان

همه تاکسی های زمان ما اولش همین پیکان بود و شاید اگر اغراق نکرده باشیم یکی از خودرو های پرفروش کشورمان که نه به خاطر ظاهر زیبایش که به دلیل قیمت و البته استحکام بدنه اش تا چشم کار می کرد پیکان بود. اولین خودرو ساخت ایران که سازندگان آن حدود سال ۸۳ با گرفتن مبالغی حاضر شدند دست از تولید آن بردارند همان پادشاه خودرو ها یعنی پیکان نام داشت. گرچه هنوز چشمان مان به جمالش روشن است اما کم کم همین پیکان های باقی مانده هم از رده خارج شده و فهرست نوستالژی های دهه ۹۰ ما را کامل کردد.

● سکه و کارت تلفن

آش با جایش کلا از خاطرات و صفحه روزگار حذف می شوند. اگر تا چند سال پیش تنها راه ارتباطی ما در کوچه و خیابان خلاصه می شد به دکه تلفن سرکوچه! این بار به همت اپراتورهای اول، دوم، سوم و گوشی های تلفن همراه، این کارت ها دارند نفس های آخرشان را می کشند، کارت های غیر قابل شارژی که نهایت دو هزار تومان پول داشتند و بعد از خالی شدن ناگزیر دورانداختنی بودند. حالا کمتر کسی است که به دنبال کارت تلفن باشد و از آن استفاده کند. دهه ۹۰ پایان اوج گیری استفاده از این کارت ها بود.

● کتاب های درسی

نمی دانم آن تک گل کلاس اول یا آن دو تا گل کلاس دوم را یادتان هست یا نه؟! در کنار همه تغییراتی که آموزش و پرورش کشورمان در تلاش بود تا در کتاب های درسی ایجاد کند اما طرح بسیاری از این کتاب ها پای شان به دهه ۹۰ کشیده شد اما بعدتر برای تغییرات بنیادی تر، کلا این کتاب ها متفاوت شدند تا خاطره نیمروی خوشمزه کوکب خانم، حسنک کجایی، کبری و تصمیمش و امین و اکرم های کتاب های درسی در ذهن خیلی ها ماندگار شود تا ماجرای کتاب های ما دیگر تکرار نشوند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد