پارسی71

سایتی برای تمامی طعم ها!

پارسی71

سایتی برای تمامی طعم ها!

تقاضای انسان ازخدا

واین بود تقاضای انسان...مطلبی طنز در مورد آفرینش انسان...  

 

 

 

خدا خر را آفرید و به او گفت: تو بار خواهی برد، از زمانی که تابش آفتاب آغاز می شود

 

 تا زمانی که تاریکی شب سر می رسد. و همواره بر پشت تو باری سنگین خواهد بود. و

 

 تو علف خواهی خورد و از عقل بی بهره خواهی بود و پنجاه سال عمر خواهی کرد و تو

 

 یک خر خواهی بود.

 

 

 خر به خداوند پاسخ داد: خداوندا! من می خواهم خر باشم، اما پنجاه سال برای خری

 

 همچون من عمری طولانی است. پس کاری کن فقط بیست سال زندگی کنم و خداوند

 

 آرزوی خر را برآورده کرد...

 



 

 وفادارترین یار انسان خواهی شد. تو غذایی را که به تو می دهند خواهی خورد و سی

 

 سال زندگی خواهی کرد. تو یک سگ خواهی بود.


سگ به خداوند پاسخ داد: خداوندا! سی سال زندگی عمری طولانی است. کاری کن من فقط

 

 پانزده سال عمر کنم و خداوند آرزوی سگ را برآورد...



خدا میمون را آفرید و به او گفت: و تو از این سو به آن سو و از این شاخه به آن شاخه

 

 خواهی پرید و برای سرگرم کردن دیگران کارهای جالب انجام خواهی داد و بیست سال

 

 عمر خواهی کرد.و یک میمون خواهی بود.

میمون به خداوند پاسخ داد: بیست سال عمری طولانی است، من می خواهم ده سال

 

عمر کنم. و خداوند آرزوی میمون را برآورده کرد.

 



و سرانجام خداوند انسان را آفرید و به او گفت: تو انسان هستی. تنها مخلوق هوشمند

 

 روی تمام سطح کره زمین. تو می توانی از هوش خودت استفاده کنی و سروری همه

 

 موجودات را برعهده بگیری و بر تمام جهان تسلط داشته باشی. و تو بیست سال عمر

 

 خواهی کرد.


انسان گفت: سرورم! گرچه من دوست دارم انسان باشم، اما بیست سال مدت کمی برای

 

 زندگی است. آن سی سالی که خر نخواست ، آن پانزده سالی که سگ نخواست و آن ده

 

 سالی که میمون نخواست زندگی کند، به من بده.


و خداوند آرزوی انسان را برآورده کرد...

و از آن زمان تا کنون انسان فقط بیست سال مثل انسان زندگی می کند…!!!

 

 

 

و پس از آن،ازدواج می کند و سی سال مثل خر کار می کند مثل خر زندگی می کند،

 

و مثل خر بار می برد…!!!


و پس از اینکه فرزندانش بزرگ شدند، پانزده سال مثل سگ از خانه ای که در آن

 

زندگی می کند، نگهبانی می دهد و هرچه به او بدهند می خورد...!!!

و وقتی پیر شد، ده سال مثل میمون زندگی می کند؛ از خانه این پسرش به خانه آن

 

 دخترش می رود و سعی می کند مثل میمون نوه هایش را سرگرم کند...!!!

 

... 

و این بود همان زندگی که انسان از خدا خواست !!!


 
****************************************** 
****************************************** 
 
******************************************خدا سگ را آفرید و به او گفت: تو نگهبان خانه انسان خواهی بود و بهترین دوست و
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد