پارسی71

سایتی برای تمامی طعم ها!

پارسی71

سایتی برای تمامی طعم ها!

اس ام اس های فلسفی جدید اردیبهشت ۹۱


اس ام اس فلسفی

عاقلانه انتخاب کن تا عاشقانه زندگـی کنی

چون اگر عاشقانه انتخاب کنی عاجزانه زندگـی می کنی  . . .

.

.

.

هر چیزی که نگهبان آن بیشتر باشد استوار تر گردد

مگر “راز” که نگهدار آن هرچه زیادتر باشد ، آشکار تر . . .

(افلاطون)

.

.

.

بی عوض دانی چه باشد در جهان ؟

عمر باشد ، عمر ، قدر آن را بدان . . .

.

.

.

بعضی ها آنقدر فقیر هستند ، که تنها چیزی که دارند

پول است  . . .

.

.

.

در دنیا باشید ، ولی با دنیا نباشید

در دنیا زندگی کنید، ولی از دنیا بگذرید . . .

.

.

.

ذهن مثل چتر نجات است ، وقتی عمل می کند که باز شده باشد . . .

.

.

.

زمین خوردن چه زیباست اگر هدف بوسیدن خاک پای مادرت باشد  . . .

.

.

.

زبانت ز عقلت حکایت کند  / بیانت ز فضلت روایت کند

تو را نیست گر عقل و فضل و ادب  / ز گفتار بیهوده بربند لب‏ . . .

.

.

.

استفاده به موقع از فنجانی آب ، مهیب ترین آتش سوزی را مهار می کند . . .

.

.

.

چو با ابلهان کَس شود همنشین  / تو او را به چشم بزرگى مبین‏

سزد گر شود خوار و درمانده او  / ز نزد همه دوستان رانده او . . .

.

.

.

عجیب است

که انسان نه می تواند برای تولدش شادی کند  و نه برای مرگش عزا بگیرد . . .

.

.

.

سزد گر خردمند با بذل مال  / کند خویش ممدوح اهل سؤال‏

بپرهیزد از خوارى خواهش او  / کند با قناعت خود آرایش او . . .

.

.

.

هرگز از رودی که خشک شده است به خاطر گذشته اش سپاسگذاری نمیکنند . . .

.

.

.

بزرگان خود را گرامى شمار  / تو را گر بود جان من این شعار

کنند از تو کوچک تران احترام‏  / به نیکىّ و خوبى برند از تو نام‏ . . .

عاقلانه انتخاب کن تا عاشقانه زندگـی کنی

چون اگر عاشقانه انتخاب کنی عاجزانه زندگـی می کنی  . . .

.

.

.

هر چیزی که نگهبان آن بیشتر باشد استوار تر گردد

مگر “راز” که نگهدار آن هرچه زیادتر باشد ، آشکار تر . . .

(افلاطون)

.

.

.

بی عوض دانی چه باشد در جهان ؟

عمر باشد ، عمر ، قدر آن را بدان . . .

.

.

.

بعضی ها آنقدر فقیر هستند ، که تنها چیزی که دارند

پول است  . . .

.

.

.

در دنیا باشید ، ولی با دنیا نباشید

در دنیا زندگی کنید، ولی از دنیا بگذرید . . .

.

.

.

ذهن مثل چتر نجات است ، وقتی عمل می کند که باز شده باشد . . .

.

.

.

زمین خوردن چه زیباست اگر هدف بوسیدن خاک پای مادرت باشد  . . .

.

.

.

زبانت ز عقلت حکایت کند  / بیانت ز فضلت روایت کند

تو را نیست گر عقل و فضل و ادب  / ز گفتار بیهوده بربند لب‏ . . .

.

.

.

استفاده به موقع از فنجانی آب ، مهیب ترین آتش سوزی را مهار می کند . . .

.

.

.

چو با ابلهان کَس شود همنشین  / تو او را به چشم بزرگى مبین‏

سزد گر شود خوار و درمانده او  / ز نزد همه دوستان رانده او . . .

.

.

.

عجیب است

که انسان نه می تواند برای تولدش شادی کند  و نه برای مرگش عزا بگیرد . . .

.

.

.

سزد گر خردمند با بذل مال  / کند خویش ممدوح اهل سؤال‏

بپرهیزد از خوارى خواهش او  / کند با قناعت خود آرایش او . . .

.

.

.

هرگز از رودی که خشک شده است به خاطر گذشته اش سپاسگذاری نمیکنند . . .

.

.

.

بزرگان خود را گرامى شمار  / تو را گر بود جان من این شعار

کنند از تو کوچک تران احترام‏  / به نیکىّ و خوبى برند از تو نام‏ . . .

.

.

.

“ریشه” گلی است که به شهرت پشت کرده است . . .

جبران خلیل جبران

.

.

.

چو با صدقه منّت گذارى به کَس  / تو را این چنین بذل و انفاق بس‏

گناهش ز اجرش بود بیشتر  / مزن بر دل بینوا نیشتر . . .

.

.

.

«عقلانیت باز» آن عقلانیتی است که فراموش نمی‌کند که

«یکی» در «چند» است و «چند» در «یکی» . . .

(ادگارمون )

.

.

.

کسى را بود عزّت و احترام  / که باشد فروتن چو دارد مقام‏

کند پیشه افتادگى آن بلند  / بپرهیزد از نخوت آن ارجمند . . .

.

.

.

نگاه به کار مفیدم، کَس نمی کند

هزار دیده منتظر یک اشتباه من است . . .

.

.

.

برو تکیه بر حکم تقدیر کن  / نه چون جاهلان ترک تدبیر کن‏

چو کس را رضایت بود بر قضا  / شود از غم و رنج گیتى رها . . .

.

.

.

در تله ی تعصبات دیگران گرفتار نشوید که این زندگی کردن با حاصل تفکرات آنهاست

استیو جابز

.

.

.

چو بر دوستان خرده گیرد کسى  / سرانگشت حسرت بخارد بسى‏

گریزند از او دوستانش زیاد  / برندش همه دوستى را ز یاد . . .

.

.

.

تو را گر نکوهیده باشد روش  / کند دشمن و دوستت سرزنش‏

شوند از تو اطرافیان تو دور  / کجا دوست بتوان گرفتن بزور . . .

.

.

.

مکن هیچ گه راز کس را تو فاش  / بیا در امانت تو خائن مباش‏

که از آن نباشد خیانت بتر  / بپا گردد از آن بسى شور و شرّ . . .

.

.

.

چو کس نفس خود را شناسد درست  / نباشد ز تهذیب آن هیچ سست‏

ز پاکىّ و عفّت نگردد جدا  / کند دورى از هر بد و ناروا . . .

.

.

.

دوست تو کسی است که هرگاه از تو سخن حق بشنود ، خشمگین نشود . . .

(فیثاغورث)

.

.

.

نباشد گریز از قضا و قدر  / فراوان رسد بنده را، بی خبر

نگردى به تدبیر از آن رها  / گناه است خشم از رضاى خدا . . .

.

.

.

هرگز در میان موجودات مخلوقی که برای کبوتر شدن آفریده شده کرکس نمیشود

این خصلت در میان هیچ یک از مخلوقات نیست جز آدمیان !

( ویکتورهوگو )

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد