قصه حسین کرد شبستری داستانی بسیار بلند است، در حدی که معمولاً بصورت
کنایه از پرگویی افراد استفاده میشود. به این گونه که عوام ماجرا یا
شرحهای طولانی را به قصه حسین کرد تشبیه میکنند. منبع:انجمن پارسیان
امیرارسلان نامدار یکی از مشهورترین داستانهای عامیانه به زبان فارسی است.
این داستان را میرزا محمدعلی نقیبالممالک، داستانگوی ناصرالدینشاه قاجار
برای وی میگفت و در این هنگام فخر الدوله، دختر ناصر الدین شاه پشت در
نیمه باز اتاق خواجه سرایان مینشت و داستانها را با دقت مکتوب میکرد و
برای آنها نقاشی میکشید داستان امیر ارسلان اینگونه برجا مانده است.
دو داستان دیگر نقیب الممالک عبارتاند از «داستانهای ملک جمشید» و
«زرین ملک».
امیرارسلان نامدار در دیگر زبانها
در سال ۱۹۸۶ یوشیکی تاناکا داستاننویس مشهور ژاپنی امیرارسلان نامدار را
به ژاپنی بازنویسی کرد این کتاب Arslan Senki アルスラーン戦記 یکی از
پرفروشترین کتابهای داستانی ژاپن شد.
چهرههای داستان امیرارسلان
* ارسلان
* آصف وزیر
* الماس خان ایلچی فرنگ
* الماس خان داروغه
* الهاک دیو
* الیاس فرنگی
* امیر هوشنگ
* امیرارسلان نامدار
* پاپ اعظم
* پاپاس شاه فرنگی
* پطرس شاه
* پیر زاهد
* خدیو مصر
* خواجه طاووس و کاووس
* خواجه فیروز تاجر
* خواجه نعمان
* خواجه یاقوت
* دیو قلعهٔ سنگباران
* ریحانهٔ جادو
* سام خان فرنگی
* سلیمان پیغمبر
* سهیل وزیر
* شمس وزیر
* شیر گویا
* فرخ لقا
* فرهاد غلام
* فولادزره
* قمر وزیر
* کاردان وزیر
* گوهرتاج
* مادر فولادزره
* ماه منیر
* مرآت جنی
* مرجانه بانو
* ملک اقبال شاه
* ملک التجار
* ملک ثعبان
* ملک جان شاه
* ملک خازن
* ملک شاپور
* ملک شاهرخ شاه
* ملک فیروز
* ملک لعل شاه
* ملک شاه رومی
* منظر بانو
* همسر ملکشاه
کلیله و دمنه
کَلیله و دِمنه کتابیاست از اصل هندی که در دوران ساسانی به فارسی میانه
ترجمه شد. کلیله و دمنه کتابی پندآمیز است که در آن حکایتهای گوناگون
(بیشتر از زبان حیوانات) نقل شدهاست. نام آن از نام دو شغال با نامهای
کلیله و دمنه گرفته شدهاست. بخش بزرگی از کتاب اختصاص به داستان این دو
شغال دارد.
مجتبی مینوی درباره این کتاب می گوید: کتاب کلیله و دمنه از جمله آن
مجموعه های دانش و حکمت است که مردمان خردمند قدیم گردآوردند و «بهرگونه
زبان» نوشتند و از برای فرزندان خویش به میراث گذاشتند و در اعصار و قرون
متمادی گرامی میداشتند، میخواندند و از آن حکمت عملی و آداب زندگی و
زبان می آموختند.
اصل و تاریخچهٔ کتاب
کلیله و دمنه در واقع تألیفیاست مبتنی بر چند اثر هندی که مهمترین آنها
پنجه تنتره (به سانسکریت पञ्चतन्त्र)به معنی پنج فصل و به زبان سانسکریت
است. در روایات سنتی برزویه «مهتر اطبّای پارس» در زمان خسرو انوشیروان
را مؤلف این اثر میدانند. نام پهلوی اثر کلیلگ و دمنگ بود. صورت پهلوی
این اثر هم اکنون در دست نیست و در طول سالیان از بین رفته است. اما
ترجمهای از آن به زبان سریانی امروز در دست است. این ترجمه نزدیکترین
ترجمه از لحاظ زمانی به تألیف برزویهاست.
ترجمه از پهلوی به عربی
پس از اسلام روزبه پوردادویه (ابن مقفع) آن را به عربی ترجمه کرد ترجمهٔ
ابن مقفع بسیار مقبول افتاد و مظهری از فصاحت در زبان عربی تلقی شد.
ترجمهٔ ابن مقفع امروز موجود است امّا میان نسخ مختلف آن گاه تفاوتهای
زیادی دیده میشود.
صفحهای از نسخهای از کلیله و دمنه بتاریخ ۱۲۱۰ میلادی
ابن ندیم در الفهرست† کلیله و دمنه را در شمار «کتابهای هند در افسانه و اسمار و احادیث» آوردهاست و دربارهٔ آن گوید:
کتاب کلیله و دمنه هفده بابست- و گویند هجده باب بوده که عبدالله بن مقفع و
دیگران آن را ترجمه کردهاند، و این کتاب به شعر هم در آورده شده، و این
کار را ابان بن عبدالحمید بن لاحق بن عقیر رقاشی کردهاست و علی بن داود
نیز آن را به شعر درآورده، و بشر بن معمده ترحمهای از آن دارد که
پارهای از آن در دست مردم است. و من در نسخه دیدم که دو باب اضافه داشت و
شاعران ایرانی این کتاب را به شعر درآوردهاند که از فارسی به عربی
ترجمه شدهاست. و از این کتاب مجموعهها و منتخباتی است که ساخته گروهی
مانند ابن مقفع و سهل بن هارون و سلم رئیس بیتالحکمه و ... [است].
ترجمهٔعربی ابن مقفع پایهٔ ترجمههای دیگر قرار گرفت و کتاب از عربی به
فارسی، یونانی ، ترکی ، اسپانیایی ، روسی ، آلمانی ترجمه شد.
ترجمه از عربی به فارسی
کلیله و دمنه چندین بار از عربی به فارسی دری برگردانده شدهاست. از جمله
رودکی آن را به نظم درآورد اما امروز جز چند بیت پراکنده از آن باقی
نماندهاست.
در قرن ششم هجری نصرالله منشی (منشی بهرامشاه غزنوی) آن را به زبان
فارسی ترجمه کرد. این ترجمه ترجمهای آزاد است و نصرالله هرجا لازم
دانستهاست ابیات و امثال بسیار از خود و دیگران آوردهاست. ترجمهٔ
نصرالله منشی همان ترجمهای است که از آن به عنوان کلیله و دمنه در زبان
فارسی یاد میشود. گاه نیز آن را کلیله و دمنهٔ بهرامشاهی خوانند.
ترجمهٔ دیگری که تقریباً مقارن با زمان نصرالله منشی صورت گرفته اما کمتر
شناختهشدهاست توسط محمد بن عبدالله بخاری است که منشی دربار اتابکان
موصل بود. برخلاف نصرالله منشی محمد بخاری به عبارتپردازی نپرداخته و
کاملاً به متن اصلی وفادار ماندهاست. خود این موضوع را تصریح کردهاست
البته پس از رودکی و پیش از این دو تن نیز ترجمههای زیادی از این اثر
صورت گرفته بود ولی هیچیک به دست ما نرسیدهاست. نصرالله منشی خود در
دیباچهٔ ترجمهاش به این موضوع اشاره کردهاست.
آخرین تحریر کلیله و دمنه متعلق است به ابوالفضل علّامی ادیب پارسیگوی
هندی. نثر این اثر روان و صحیح است. علامی به این ترجمه نام عیاردانش
دادهاست.
ترجمه از سانسکریت به فارسی
این نکته نیز جالب توجهاست که یکبار نیز به فرمان پادشاه ادبدوست هند
اکبر شاه همایون کتاب پنجه تنتره مستقیماً از سنسکریت به فارسی ترجمه
شدهاست. مسئول این ترجمه شخصی بود به نام مصطفی خالقداد عباسی. به گفتهٔ
او «حکم شد که هرچه خشک و تر در آن کتاب باشد به همان ترتیب رقم نماید تا
قدر تفاوت اصل سخن و ترتیب آن و زیادتی و نقصان ظاهر گردد.»
بازنویسی از فارسی به فارسی
ملا حسین کاشفی در قرن دهم هجری تصنیفی (بازنویسیای) از روی کلیلهٔ
بهرامشاهی ترتیب داد و نام اثر را انوار سهیلی گذاشت. بعدها شیخ عبدالکریم
سودائی دستگردی این کتاب را به صورت منظوم در آوردکه این کتاب به همین
نام بعد از انقلاب اسلامی ایران در سال۱۳۷۰ منتشر شد.
بابهای کلیله و دمنه
پیشتر گفتار ابن ندیم پیرامون بابهای کلیله و دمنه ذکر شد. در ترجمهٔ
سریانیای که از روی متن پهلوی صورت گرفتهاست کلیله و دمنه ده باب است:†
1. باب شیر و گاو
2. باب کبوتر و طوقدار
3. باب بوزینه و سنگپشت
4. باب بیتدبیری
5. باب موش و گربه
6. باب بوم و زاغ
7. باب شاه و پنزوه
8. باب تورگ (شغال)
9. باب بلاد و برهمنان
10. باب شاه موشان و وزیرانش
در کلیله و دمنهٔ نصرالله منشی، در فصل مقدمهٔ ابن مقفع آمدهاست که کلیله
و دمنه پانزده باب است و در اصل کتاب که متعلق به هندیان بودهاست ۱۰
باب بودهاست و پارسیان پنج باب دیگر به آن افزودهاند.† بابهای با اصل
هندی به صورت زیر ذکر شدهاست:
1. الأسد و الثَّور
2. الفحص عن امر دمنة
3. الحمامة المطوّقة
4. البوم و الغربان
5. الملک و الطّایر فَنزة
6. السِّنَّور و الجُرَذ
7. الاسد و ابن آویٰ
8. القِرْد و السُّلَحْفاة
9. الأسوارِ و اللَّبْوَة
10. الناسک و الضَّیف
بابهای الحاقی پارسیان از قرار زیر است:
1. برزویة الطبیب
2. الناسَکَ و ابنِ عِرْس
3. البلار و البراهمة
4. السّائِحِ و الصّائِغ
5. ابن المَلِک و أصحابِه
در ترجمهٔ بخاری
جدایی دوستان شیر و گاو الاسد و الثور الاسد و الثور شیر و گاو
- - الفحص عن امر دمنة بازجست کار دمنه کار دمنه که کجار رسید
بهدستآوردن دوستان کبوتر طوقدار حمامة المطوقة دوستی کبوتر و زاغ و... کبوتر حمایلی و ...
جنگ بومان و زاغان بوم و زاغ البوم و الغربان بوف و زاغ کلاغان و بومان
ازدستدادن مزایای مکتسب بیتدبیری (؟) االقرد و الغیلم بوزینه و باخه حمدونه و سنگ پشت
Wiki letter w.svg این بخش از این نوشتار خُرد است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید.
نسخه شناسی
کلیله و دمنه در پاریس به سال ۱۸۱۶ م توسط دانشمند دیساسی همراه با معلقه لبید بن ربیعة المخضرم به طبع رسید.
ولف ترجمه کلیله و دمنه به آلمانی را در اشتوتکارت در سال ۱۸۳۷ م منتشر ساخت. این ترجمه مجددا در سال ۱۸۳۹ منتشر شد.
این کتاب در استراسبورگ آلمان به سال ۱۹۱۲ با مقدمه برزویه و ترجمه نوار او که به طبع رسید.
چاپهای دیگری از این کتاب در بولاق ۱۲۴۸، ۱۲۵۱، ۱۲۸۵ ه، قاهره ۱۲۹۷، ۱۳۰۵،
۱۳۲۳، ۱۳۴۳ ه، توسط نشر حلمی طباره و مصطفی المنفوطی به سال ۱۹۲۶ م، و
توسط نشر محمد حسن المرصفی به سال ۱۹۲۷ م، در بیروت در سالهای ۱۸۷۸، ۱۸۸۲،
۱۸۹۰ ۱۸۹۲، و غیره صورت گرفته است.
ترجمه انگلیسی این اثر در آکسفورد به سال ۱۸۱۹ منتشر شده است.
فاندیک این ترجمه را بار دیگر در قاهره به سال ۱۹۰۵ م منتشر کرده است.
همچنین ترجمه ایتالیایی درسان ریمو به سال ۱۹۱۰ م و ترجمهای روسی در
مسکو- لنینگراد در سال ۱۹۳۴ م، ترجمهای فرانسوی به سال ۱۹۳۶ م از این
کتاب منتشر شده است.
نسخه برنامه با تصحیح و توضیح مجتبی مینوی تهرانی توسط انتشارات امیرکبیر در ۱۳۸۳ به طبع رسیده است.
هزار و یک شب
هزار و یکشب مجموعهای از داستانهای افسانهای قدیمی عربی، ایرانی و هندی است که به زبانهای متعددی منتشر شدهاست.
اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد و داستانهای آن را از ریشهٔ
ایرانی دانستهاند که تحت تاثیر آثار هندی و عربی بودهاست. اینکه
داستانهای هزار و یک شب مشخص و روشن باشند و تعداد آنها دقیقا هزار و یک
باشد چندان واقعی به نظر نمیرسد. اما داستانهای زیادی زیر نام هزار و
یک شب نوشته شدهاست.
سلطان شهرزاد را میبخشد
بهگفته علیاصغر حکمت این کتاب پیش از دوره هخامنشی در هند به وجود آمده و
قبل از حمله اسکندر به فارسی (پهلوی) ترجمه شده و در قرن سوم هجری زمانی
که بغداد مرکز علم و ادب بود از پهلوی به عربی برگردانده شدهاست. اصل
پهلوی کتاب ظاهراً از زمانی که به عربی ترجمه شده از میان رفتهاست. او
دلیل آنکه کتاب پیش از اسکندر به فارسی درآمده به مروجالذهب مسعودی متوفی
به سال ۳۴۶ ه. ق و الفهرست ابن ندیم متوفی به سال ۳۸۵ ه. ق مراجعه
میدهد و سپس با اشاراتی به مشابهت هزار ویک شب با کتاب استر تورات
استدلال میکند که هر دو کتاب در یک زمان و پیش از حمله اسکندر نوشته
شدهاند و ریشه واحد دارند. هزار افسان وقتی به عربی ترجمه شده، نخست الف
خرافه و سپس الف لیله خوانده شده، و چنانکه حکمت میگوید در زمان خلفای
فاطمی مصر به صورت الف لیلة و لیله (هزار شب و یک شب) در آمدهاست.
در سال ۱۲۸۰ هجری قمری، در زمان محمد شاه به دست عبداللطیف طسوجی به
فارسی ترجمه شده ( این کتاب دارای ارزش تاریخی است اما در کل یک سوم کتاب
اصلی را هم شامل نمی شود.)و میرزا محمد علی سروش اصفهانی اشعاری به
فارسی برای داستانهای آن سرودهاست که تا زمان ناصرالدین شاه ادامه
داشتهاست. داستانهای این کتاب دارای محتوی بسیار بوده از جمله طنز،
تعالیم اخلاقی چه بد و چه خوب (بعضی از داستانهای آن دارای تعالیم فاسده
بوده و تشویق به عیش و نوش و لهو و لعب مینموده برای همین از این
حکایات صرف نظر شدهاست ولی در بعضی حکایات هم تشویق به عدالت و ایثار و
جوانمردی نمودهاست.)، آداب و سنن ملل مختلف، مشکلات اجتماعی، مسافرت و
سیاحت و...
نسخه کنونی فارسی را عبدالطیف طسوجی در زمان محمد شاه و پسرش ناصرالدین
شاه به فارسی درآورد و به چاپ سنگی رسید. «هزار و یک شب» نامی است که از
زمان ترجمه طسوجی در دوره قاجار در ایران شهرت یافته و نام قدیم آن هزار
افسان بودهاست. چاپ کتاب تا زمان انقلاب اسلامی به همان سیاقی که چاپ
کلاله خاور درآمده بود، مشکلی نداشت. بعد از انقلاب هم انتشارات هرمس این
کتاب را در سال ۱۳۸۳ منتشر کرد که در ۱۳۸۶ به چاپ دوم رسید.
نخستین ترجمهٔ هزار و یکشب به زبانهای اروپایی در قرن شانزدهم میلادی به
دست آنتوان گالان به فرانسوی درآمد و در سال ۱۷۰۴ میلادی منتشر شد. سر
ریچارد برتون نخستین ترجمه انگلیسی این کتاب را در ۱۸۸۵ عرضه کرد. بورخس
همه آثارش را مدیون هزار و یک شب میدانست و تأثیر آن بر بسیاری از
نویسندگان معروف جهان از جمله کسانی چون جیمز جویس انکارناپذیر است.
حکمت برای اصل و نسب هندی کتاب دو دلیل میآورد. یکی از آنها قصههای تو
در تو (حکایت در حکایت) است که در ادبیات هند سابقه دارد و ایرانیان نیز
به گفته علامه قزوینی با این شیوه آشنایی داشتند.
اسکندرنامه نقالی
اِسکَندَرنامهٔ نَقّالی داستانی افسانهای است اثر منوچهرخان حکیم به فارسی.
این داستان را یکی از مفصلترین و پرتنوعترین قصههای عامیانه چند سدهٔ اخیر به زبان فارسی دانستهاند.
اسکندرنامه نقالی، مرحلهٔ گذار از نثر منشیانهٔ روزگار صفوی به نثر
داستانی دورهٔ قاجاری است. این مجموعه شرح حال شخصیتی افسانه ای به نام
اسکندر بن داراب بن بهمن بن اسفندیار روئین تن است. در واقع نویسنده سعی
کرده است به نوعی قصه شاهنامه فردوسی را ادامه دهد. اسکندر این کتاب با
اسکندر مقدونی متفاوت است. این کتاب در 626 صفحه توسط چاپخانه علی اکبر
علمی در سال 1327 خورشیدی به چاپ رسیده بود.
سمک عیار
سَمَک عَیّار رمانی است مشهور و قدیمی به زبان فارسی که در سدهٔ ششم هجری
نوشته شده است. داستانهای این کتاب سه جلدی به دست فرامرز بن خداداد بن
عبدالله کاتب ارجانی جمعآوری شده است. وی داستانها را از زبان یک راوی
به نام صدقهٔ ابوالقاسم فراهم آورده است.
سمک عیار، یکی از داستانهای عامیانهٔ فارسی است که سینه به سینه نقل شده و سدهها مایهٔ سرگرمی مردم ایران بودهاست.
کتاب سمک عیار این مزیت را دارد که چون داستانهای آن روایت مردم بود و در
میان عوام مشهور و محبوب بودهاند، زبان این کتاب نیز زبان عمومی آن
دوره را نشان میدهد و به همین خاطر بسیار ساده و روان است.
صحنههای این داستان در ایران و سرزمینهای نزدیک به آن اتفاق میافتند.
بیشتر شخصیتها و قهرمانان این کتاب نامهای ایرانی دارند. شخصیت اصلی
این کتاب پهلوانی نامآور به نام سمک عیار است که در طی ماجراهایی با
خورشیدشاه سوگند برادری میخورد.
با آنکه صدقه ابوالقاسم و منسوب به شیراز و فرامرز خداداد منسوب به
ارجان فارس است شیوهٔ نگارش متن و نکات گوناگون مربوط به داستان احتمال
تدوین آن در خراسان را بسیار زیاد میکند.
کاربرد نامهای ایرانی کهن همچون خردسب شیدو، هرمزکیل، شاهک، گیلسوار،
سرخورد، مهرویه و زرند و مانند اینها این گمان را قوی میکند که این
افسانه کهن بوده که بعدها یعنی در سدهٔ ششم به فراخور زمان نو شدهاست.
موردی که در کتاب سمک عیار در پیوند با وجه تسمیه خورشیدشاه، قهرمان اصلی
داستان ذکر شده درست همانند همان است که در کتاب پارسی میانه بندهش در
مورد منوش خورشید، از نوادگان منوچهر، پادشاه کیانی آمدهاست. این
میتواند گویای پیوند این کتاب با کتابهای پارسی پیش از اسلام باشد.
قهرمان داستان پسر شاه حلب است که دلباختهٔ دختر فغفور شاه چین شده و
سپس به جنگ پادشاه ماچین رفتهاست. بیشتر رویدادهای جلدهای یکم و دوم در
چین و ماچین میگذرد.
متن کامل سمک عیار به تصحیح دکتر پرویز ناتل خانلری در پنج جلد طی
سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۳۵۳ در انتشارات بنیاد فرهنگ ایران منتشر شده است.
سندباد
سنباد که به گونه سَندباد هم نوشته میشود در فارسی پهلوی به معنای نیروی
اندیشه همچنین به معنی بادی است که از سوی رود سند بوزد . ولی جدا از
این معنا سندباد بیشتر یک چهره داستانی کهن ایرانی است که از او به همراه
لقب سندباد دریایی، سندباد دریانورد یا سندباد بحری نام برده شدهاست.
داستان سندباد را از دوره ساسانی میدانند . این داستان در قصههای هزار و
یکشب هم گنجانده شده و به میان عربها هم راه یافتهاست و اروپاییان آن
را از ایشان گرفتهاند. داستان سندباد امروزه سوژه چندین فیلم سینمایی و
پویانمای گوناگون در جهان شدهاست.
احتمالاً در نیمهٴ اول سدهٴ نهم میلادی سلیمان تاجر ، دریانورد ایرانی به
خاور دور سفری کرد و شرح سفر وی در 851 میلادی به وسیلهٴ مؤلف ناشناسی
نوشته شد. این قدیمترین گزارش به زبان عربی از چین و بسیاری از نقاط
ساحل اقیانوس هند است. بعد ها مسلمان دیگری به نام ابن وهب در 870 به
چین سفر کرد و ابوزید (نیمهٴ اول سدهٴ دهم میلادی) شرح سفر او را نوشت.
از این سفرها که بهطور غریبی مؤید روایات کهن بودند، تدوین مجموعهای
از قصهها پیرامون نام سندباد بحری شکل گرفت.
قصه حسین کرد شبستری
قصهٔ حسُین کُردِ شَبــِستَری قصهای عامیانه به زبان فارسی است که
نویسندهٔ آن ناآشکار است. این داستان حکایتهایی از قهرمانی عیاران را
نشان میدهد و شرح جنگهای افسانهآمیزی میان پهلوانان حق و باطل است.
داستان
قصه حسین کرد شبستری در دوره صفویه جریان دارد. «حسین کرد» یکی از
چوپانزادگان و پهلوانان ایران است، که در آغاز مهتر و شاگرد پهلوان مسیح
تکمهبند تبریزی از پهلوانان دربار شاهعباش صفوی بود. حسین کرد پس از
اختلاف با همسر مسیح، تبریز را ترک میکند و در اصفهان به جمع پهلوانان
شاه عباس میپیوندد. زمانی که حسین کرد مالیات هفتساله ایران را از
پادشاه هند گرفت و به دربار شاه آورد، شاه عباس به او خلعت فراوان داد و
از آن پس، حسین کرد از نزدیکان شاه شد. جایگاه او در میان پهلوانان شاه
عباس همچون جایگاه رستم در جمع پهلوانان شاهنامه است. پهلوانان داستان به
سرپرستی سید میرباقر آجرپز در خدمت شاه عباس به سر میبرند و با دشمنان
شاه که بیشتر ترکان عثمانی و ازبک هستند مبارزه میکنند. قصه حسین کرد
سالها یکی از قصههای مورد پسند مردم ایران بوده در قهوهخانهها و
گذرگاهها نقل میشدهاست. در این قصه میتوان گنجینهای ارزشمند از
ویژگیهای زبانی فرهنگی و اجتماعی مردم ایران در زمان روایت داستان را
یافت.
ساخت فیلم سینمایی
روایت سینمایی قصهٔ حسین کرد شبستری با نام حسین کرد توسط اسماعیل کوشان
در سال ۱۳۴۵ خورشیدی ساخته شد. حسین کرد شبستری، چوپان سردار مسیح خان،
فری ناز، دختر سردار، را از دست عدهای راهزن نجات میدهد و پس از طی
ماجراهای پهلوانی و قهرمانانه شاه عباس او را به عنوان داروغه پایتخت
میگمارد و اسباب ازدواج حسین و فری ناز را فراهم میکند.
این بازیگران در این فیلم ایفای نقش میکنند.
ایلوش، تقی ظهوری، سهیلا، ناصر ملک مطیعی، منوچهر نوذری، حمیده خیرآبادی،
گوگوش، غلامحسین بهمنیار، صابر آتشین، پریا، منوچهر وثوق، حسین محسنی،
ماشینچیان، عبدی