اهای عزیز ترین من دلم گرفته
از انتظارت خسته و شکسته بالم
هیچی بدون تو سرجای خودش نیست
هر لحظه بدتر میشه از دوریت ،حالم
میبینمت از پشت این دیوار سنگی
وقتی که رد میشی چه آسون از کنارم
دنیای من تنها همون لحظه س عزیزم
اون لحظه ها حس میکنم دنیا رو دارم
شاید یه روز بازم به یاد من بیفتی
یاد کسی که تو غم عشقت اسیره
اون روز شاید من به دنبالت نباشم
آری!زمان مثل حباب از دست میره
این لحظه من بی تابم و تو غرق شوری
اینجا هوا تاریکه و تو غرق نوری
اینجا دلم تنگه و تو قلبی نداری
پاییزه من سرد و سکوته و تو آغاز بهاری
دوشنبه 15 مهر 1392 ساعت 05:15 ب.ظ