چارلی چاپلین در گذر زمان

نام من چارلز است و در۱۶ آوریل سال ۱۸۸۹ در شهر لندن به دنیا آمدم . پدر و مادرم بازیگر وهنرمند بودند . مادرم‌هانا چاپلین هنرمند بزرگی بود و از کودکی تنها صدایی که به من آرامش می‌داد ، آوازها ی دلنشین و جذابش بود .
از خردسالی با صحنه‌های نمایش و نحوه ی تمرین و اجرا در مقابل تماشا گران به خوبی آشنا بودم . چون برادرم سیدنی به مدرسه می‌رفت ، مادر مجبور بود که مرا همراه خود به سالن‌های اجرایش ببرد . پنج سال بیشتر نداشتم که مادر در حین اجرای نمایش دچار سانحه شد و این مسئله باعث اعتراض شدید تماشاگران شد .
من که آواز خواندن را از مادر یاد گرفته بودم بلافاصله روی صحنه رفتم و با خواندن قطعاتی آنان را سرگرم کردم این اولین تجربه ی موفق اجرای صحنه ای من بود.از ان به بعد من نیز به عنوان یکی از هنرپیشگان مورد توجه مردم قرار گرفتم . هفت ساله بودم که پدرم را از دست دادم . مادرم که دچار بیماری ریه شد دیگر نمی‌توانست مثل قبل کار کند به همین دلیل من و برادرم سیدنی مجبور شدیم علاوه بر درس خواندن در همان سالن که مادرم مشغول به کار بود ، برای تامین هزینه‌های زندگی و ودرمان مادرفعالیت کنیم . سیدنی بیشتراز من کار می‌کرد و محافظت از من و مادر را مثل یک پدر به عهده داشت .
یازده ساله بودم که گروه نمایش ، پانتومیم سیندرلارا برای اجرا در نظر گرفتند . چون از مادرم هنر نمایشی پانتومیم را که یک نمایش صامت و بدون دیالوگ است آموخته بودم پس از پذیرفته شدن در این گروه مشغول کار شدم و تجربه کاری بسیار خوبی برای من بودتا کار نمایش را به صورت حرفه ای دنبال کنم چند سال بعد سیدنی در نیروی دریایی پذیرفته شد و من و مادرم را برای ادامه تحصیل و کار ترک کرد .
من به خاطر کمک به مادرم مجبور به ترک تحصیل شدم . هفده ساله بودم که درگروه طنز” فرد کارنو” به عنوان دلقک مشغول به کار شدم و بسیار مورد توجه مردم قرارگرفتم و برای اولین بار همراه این گروه به خاک آمریکا پا گذاشتم . سه سال بعد کارگردان جوانی به نام” مک استون ” که بعضی از بازی‌هایم را دیده بود ، پیشنهاد کار در استودیوی فیلم برداریش را به من داد و مسیر حرفه ای مرا تغییر داد . کار با مک استون ذوق و علاقه من راشکوفا کرد تا جایی که در طی ۳ سال کار حرفه ای با این گروه خیلی زود صنعت فیلم سازی را یاد گرفتم .
در ابتدا مثل بازیگر‌های معمولی لباس می‌پوشیدم اماهمیشه به این فکر می‌کردم که چگونه مورد توجه بینندگان باشم . تا این که با دیدن نوع لباس پوشیدن گدا‌ها در خیابان به فکر پوشیدن کفش‌های کهنه و بزرگ ، شلوار گشاد و بلند ،کت کوتاه وتنگ وکلاه لبه دار افتادم . برای اولین مرتبه که با این طرز لباس درفیلم بازی کردم بسیار مورد استقبال قرار گرفتم و همین کار موجب شد تا شکل لباس پوشیدنم ثابت بماندو موجب شهرت و محبوبیت فیلم‌های من گردد . در سال ۱۹۱۶ قرارد اجرای ۱۲ فیلم کوتاه با عنوان‌های : بازرس فروشگاه ، مامور آتش نشانی ، غربت ، یک قرقره ، تعداد ، موسسه رهنی ، پشت پرده ، یخ بازی ، خیابان خلوت، درمان ، مهاجرو ماجراجو ، را با این گروه بستم و در طی ۱۸ ماه آن‌ها راتهیه کردم . این دوره شادترین و پر تجربه ترین دوران کاری من بود سپس خوشبختانه در سال ۱۹۱۸ با کسب تجربیات مختلف استودیوی اختصاصی و کمپانی تولید فیلم خودم رادر‌هالیوود راه اندازی کردم و از آن به بعد فیلم‌هایم را در استودیوی خودم کارگردانی و تهیه کردم .
و این باعث شد تا حد زیادی کنترل مالی و هنری فیلم‌هایم را را شخصاً به عهده بگیرم .در سال ۱۹۱۹ قدرت سرمایه گذاران و استودیدهای حرفه ای در‌هالیوود مانع از به کار افتادن کارگاه‌های کوچکتر تولید فیلم می‌شد بنا براین برای حمایت از این کار گاه‌ها به همراه با دوستانم مری پیکفورد ، داگلاس فیربنکز و دی گریفیت اتحادیه هنرمندان را بنیانگذاری کردم . در این سال با ساخت فیلم‌های جویندگان طلا و ولگرد به اوج محبوبیت رسیدم .
در سال ۱۹۲۱ موفق شدم مادر را به ایالات متحده بیاورم و در یک بیمارستان خوب بستری کنم ولی پس از هفت سال تلاش برای نجات مادرم او را از دست دادم و ضربه روحی سختی به من وارد شد و تصمیم گرفتم مدتی‌هالیوود را ترک کنم . اما پس از وقفه ای کوتاه در اواخر همین سال به‌هالیوود برگشتم و فیلم سیرک بزرگ را ساختم که یکی از درخشان ترین فیلم‌های من در سال‌های بعد شد وچند سال بعد اولین جایزه اسکار را با اکران این فیلم با عنوان بهترین بازیگر مرد و بهترین کارگردان به دست آوردم .
در سال ۱۹۳۶ با ساخت فیلم عصر جدید با استفاده از موسیقی مخصوص و معرفی و استفاده از اولین تلفن موبایل سابقه درخشانی در صنعت فیلم سازی کسب کردم .
تا آن سال تمام فیلم‌های من صامت و بدون سخن بود . اما با پیشرفت صنعت فیلم سازی تصمیم گرفتم تجربه ای در زمینه ساخت فیلم ناطق داشت باشم و به دنبال این فکر کمدی دیکتاتور بزرگ که از شخصیت هیتلر الهام گرفته بودم را ساختم .
سر انجام سر چارلز چاپلین ، سلطان فیلم‌های کمدی ناطق ، پس از ۶۵ سال کار در زمینه ساخت و بازیگری فیلم های سینمایی و ساخت بیش از ۹۰عنوان فیلم کمدی ، در ۲۵ دسامبر ۱۹۷۷ در سن ۸۰ سالگی در گذشت .