پارسی71

سایتی برای تمامی طعم ها!

پارسی71

سایتی برای تمامی طعم ها!

وهب اصغری راد


وهب اصغری راد (ت 1341ش م 1387ش)

    شهید وهب اصغری راد نهم خرداد ماه سال 1341 در شهرستان جاجرم در خراسان شمالی دیده به جهان گشود. وی در دوران قبل از انقلاب با همکاری دوستانش به مبارزه علیه حکومت شاه پرداخت از سال 55با آنکه سن و سال زیادی نداشت همراه دوستانش اعلامیه های حضرت امام (ره) را در جاجرم پخش می کردند و همیشه تحت تعقیب ژاندرمری بودند. چند باری هم دستگیر شدند و مورد آزار و شکنجه ماموران رژیم قرار گرفتند. از آنها متعهد می گرفتند تا دست از مبارزه بردارند ولی بعد از آنکه آب ها از آسیاب می افتاد دوباره فعالیت خود را آغاز می کردند و دست از مبارزه خود بر نمی داشتند.

    سردار شهیر اصغری راد پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با شروع جنگ تحمیلی با حضور در جبهه های حق علیه باطل، رشادت های فراوانی را از خود نشان داد. شهید اصغری راد در کنار شهید محمود کاوه در واحد مخابرات فعالیت می کرد وقتی سردار کاوه مسئولیت پذیری وی را دید او را به عنوان فرمانده گردان بیسیم چی ویژه شهدا برگزید . شهید در عملیت های زیادی از جمله : فتح المبین، لیله القدر ، والفجر 9، قادر و بدر شرکت نمود و در بسیاری از عملیات ها مجروح می شد ولی بعد از بهبودی مختصری دوباره به جبهه بر می گشت . فرمانده گردان بیسیم چی های لشکر ویژه شهدا بارها در عملیات های مختلف مجروح شده بود اما همچنان دست از جهاد بر نمی داشت. وی در عملیات والفجر 9 به علت اصابت ترکش خمپاره، از ناحیه کتف، ریه، شکم، پای راست و کمر مجروح شد و در تاریخ بیست و نهم بهمن ماه سال 64 از ناحیه ی نخاع آسیب دید همچنین دوم آذرماه سال 65 در حین انجام ماموریت در بین راه سنندج و کامیاران بر اثر سانحه تصادف قطع نخاع گردید. شدت آسیب دیدگی بسیار بود به طوری که این مجروحیت باعث شد وی تا آخر عمر شرافتمندانه اش روی ویلچیر بنشیند.

سرانجام این جانباز 80 درصد و قهرمان دفاع مقدس پس از تحمل سالها رنج و درد ناشی از مجروحیت های دوران دفاع مقدس در 21 آذر ماه 1387 به قافله شهدا پیوست. قسمتی از وصیت نامه شهید:  « ... این جانب با یقین قلبی و معجزات بسیار زیاد، ولایت امام خمینی(ره) و یاران بزرگوارش به خصوص جانشین آن ها را بر حق می دانم و بر و.لایت آن ها یقین دارم که شجره طیبه آن ها به خاندان بزرگ پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) می رسد. این قدر یقین قلبی و ایمان صد در صد خالص بر ولایت رهبر عزیز دارم که با توجه به اینکه تاکنون بر حسب وظیفه و دستور ولایت 80 درصد از وجود خویش را فدای اسلام نموده ام در حال حاضر، حاضرم آن مقدار باقی مانده ناچیز را هم فدای دستور ولایت نمایم و با دشمنان اسلام، حق، حقیقت و محرم بستیزم. آمریکای جنایتکار دشمن اصلی و بزرگ اسلام و مسلمین اگر چنانچه دویست هزار نیرو به خلیج فارس آورده است اگر چندین برابر هم بیاورد این جانب حاضرم با عشق و شوق و بر حسب وظیفه به دستور ولایت با تمامی نیروهای دشمن یک تنه بجنگم. با امید به اینکه خداوند متعال از بنده حقیر سراپا تقصیر راضی شود و مرا نیز به جمع کاروان بزرگ عشاق محرم برساند. والسلام.

(جلال دوست، 1392، صص 72 به بعد.)

وهب اصغری راد ,اصغری راد,خراسان شمالی ,مشاهیر ,مفاخر, بزرگان, سردار ,شهید ,بجنورد ,جاجرم

ناطق مانه

هیبت الله ناطق مانه (ت 1268ش م 1328ش)

هیبت ا… ناطق مانه در سال 1268 شمسی در یکی از روستاهای مانه و سملقان متولد شد.از همان کودکی در مانه (از شهرهای کنونی خراسان شمالی) مطالعه را با خواندن پندهای عاقلانه آغاز کرد. در سرلوحه ی آثار بیشماری که خوانده و آنها را کاملا درک نموده بود ، قرآن کریم و کتابها ادیان دیگر چون تورات و انجیل و اوستا و... جای دارد.سرودن شعررا از نوحه ومرثیه سرایی در ایام محرم شروع کرد و تا آنجا پیش رفت که آوازه ی مراثی فارسی ، ترکی و کردی او به شهرهای همجوار نیز رسید.شیفتگی و ارادت عمیق ناطق به خاندان عصمت و طهارت ، بویژه امیرالمومنان حضرت علی (ع) تا پایان حیاتش با او بود.در سالهای اختناق ستمشاهی، شاعران و نویسندگان آزاده ای بودند که در راه مبارزه با حکومت جابر  و آگاه ساختن جامعه تا پای جان کوشیدندو صدای اعتراض و عدالت خواهی خود علیه بیداد و ستم رابه گوش توده ها رساندند. ناطق بجنوردی نیز در صف این شاعران جای داشت . چهل و  اندی سال پیش این سخندان فاشگو و ادیب ستیزه جو که با غاصبان حقوق ملت سر پیکار داشت ، در انزوای روستای پیش قلعه بجنورد لب از گفتار فرو بست. طنین فریاد دادخواهانه او  که از خشمی نجیب و اصالتی انسانی ریشه میگرفت ، هنوز هم پس از گذشت سالها شنیدنیست .ناطق بارها تهدید شده بود که چنانچه تند گوییها و انتقاد هایش ادامه یابد به سرنوشت شاعرانی چون میرزاده عشقی دچار خواهد شد. اما هربار از او پاسخ شنیده بودند که :«چه سعادتی بالاتر از شهادت در راه حق گویی » .سرانجام در تیر ماه 1328 دوستان ناطق او را در حالیکه بیمار بود ، با درشکه ای نزد خانواده اش به پیش قلعه بردند و چند روزی نگذشت که در 29 تیر همان سال به مرگی مشکوک در گذشت و در گورستان پیش قلعه از روستاهای مانه و سملقان  به خاک سپرده شد.

(جمالی، 1377، ص 109.)

هیبت الله ناطق مانه, ناطق مانه ,خراسان شمالی, مانه و سملقان, مشاهیر ,مفاخر ,بزرگان, بجنورد, شاعر


دانلودکتاب جامع گنج یابی

حاج علی اکبرعزیزمرادیان


علی اکبر مرادیان (ت 1340ش  م 1364ش)

  

    سردار شهید علی اکبر مرادیان در سال 1340 ش در اسفراین دیده به جهان گشود. پس از اخذ مدرک دیپلم، دوران خدمت مقدس سربازی را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اسفراین گذراند . پس از چند سال خدمت در سپاه پاسدارن ، به ترتیب به  سمت مسئول بسیج، دفتر قضایی، پرسنلی و امور مالی، معاون فرمانده سپاه اسفراین و فرماندهی سپاه شهرستان اسفراین منصوب شد. چندین بار به جبهه های نبرد حق علیه باطل رفت و درعملیات میمک شدیدا مجروح شد طوری که عصب پای چپش قطع شد. سال 1362 ماموریتی از طرف سپاه پاسداران خراسان به وی محول شد و مدت شش ماه در سوریه انجام وظیفه کرد. افزون بر آنکه علاقه فراوان به خدمت در راه اسلام داشت یک قهرمان به تمام معنی بود و در کشتی محلی خراسان "کشتی چوخه" نیز در سراسر استان آوازه پهلوانی و به خصوص جوانمردی و برخورد اخلاق شایسته اش پیچیده بود. در بیشتر مسابقات کشتی ، جوایز و هدایا را به جبهه های جنگ اهدا می کرد و اعتقاد داشت باید همیشه در تقویت جبهه های جنگ و دفاع از اسلام تلاش کنیم . همواره تاکید می کرد :« قهرمانان و دلاوران واقعی شهدا هستند که در مقابل دشمن سینه هایشان را سپر کردند و تا پای جان مقاومت نمودند و جان به جان آفرین تسلیم کردند. پس سرمشق های ما شهدای عزیز هستند.»  با وجودی که عصب پایش قطع بود و مسئولان اجازه رفتن به جبهه به وی نمی دادند ولی با اصرار فراوان ، در سال 1364 از اسفراین به جبهه جنگ رفت و در عملیات والفجر 8 در سمت قائم مقام یگان دریایی لشگر 5 نصر در شهر فاو ، با اصابت ترکش خمپاره به سرش، در بیست و دو اسفندماه 1364 به درجه رفیع شهادت نائل شد.

    فرازی از وصیت نامه سردار شهید علی اکبر مرادیان:

  « ... ای عزیزان در زمان و موقعیتی هستیم که دقیقا تاریخ ورق خورده است و اسلام در برابر کفر قرار گرفته است. حسینیان در کربلای ایران جمع شده اند و حبیب بن مظاهرها و قاسم ها و عباس ها با سلاح ایمان و نعره الله اکبر و با قلب های آکنده از ایمان به الله چون کوه ثابت و استوار ایستاده اند و چون دریا خروش برآورده اند که هم خروش شان، جز رضای حق نیست، در یک سو، و یزیدیان خون آشام شهوت رانان بی غیرت که جز بوالهوسی و نوکری نمودن چیزی در سر ندارند و از اقصی نقاط عالم با انواع سلاح های مرگبار آنچنان اطراف ایشان جمع شده اند و در دیگر سو قرار گرفته اند. پس ای عزیزان این جنگ بین عرب و عجم نیست، جنگ بین اسلام و کفر است، جنگ بین دو عقیده متفاوت که از اول خلقت بشر بوده است، می باشد. همان طوری که در جنگ خندق هنگامی که حضرت علی(ع) در برابر عمرو بن عبدود قرار می گیرد رسول خدا می فرماید:امروز تمام ایمان، در برابر تمام کفر قرار گرفته است. و امروز دقیقا همان حالت پیش آمده است ... ای عزیزانی که پیامم را می شنوید به جای گریه بر من ، راهم را ادامه دهید . اما ای ابرکافران و ابرقدرتان بدانید که ما ملت ایران در مکتب حسین(ع) درس شهادت و شجاعت را فرا گرفته ایم و پشت سر امام بزرگوارمان و روحانیت و خط ولایت فقیه تا آخر ایستاده ایم و خواهیم ایستاد. بدانید ما داغ بندگی خدا را با گفتن : بسم الله الرحمن الرحیم بر خود نهاده ایم نه داغ بندگی و بردگی شما را، ما عزت و شرافت خودمان را با ریخته شدن خون سرخمان ثابت می کنیم و تن به ذلت بردگی شما فرومایگان نخواهیم داد. اگر تمام بمب های اتمی خود را بر سرمان بریزید آن قدر ثابت و استوار خواهیم ماند تا شما را از پای در آوریم.

              ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم          گر جان طلبد دریغ از جان نکنیم     

              دنیا اگر از یزید لبریز شود                  ما پشت به سالار شهیدان نکنیم

دانلودکتاب جامع گنج یابی

(جلال دوست، 1392، صص 93 به بعد)

علی اکبر مرادیان ,خراسان شمالی, مشاهیر ,مفاخر ,بزرگان ,بجنورد, اسفراین, شهید ,سردار گنج زیرخاکی دفینه