پارسی71

سایتی برای تمامی طعم ها!

پارسی71

سایتی برای تمامی طعم ها!

محمد ولی پاکدل+سردارشهید

محمد ولی پاکدل (م 1365ش)

    سردار شهید محمد ولی پاکدل در مانه و سلمقان در خانواده متدین و مذهبی به دنیا آمد.  تحصیلاتش را زادگاهش گذراند و همزمان کار هم می کرد. پس از ازدواج برای کار به تهران رفت و در کارخانه ای مشغول به کار شد. وی در تظاهرات علیه رژیم ستمشاهی فعالیت موثر داشت و بسیاری از تظاهرات شهرستان با رهبری و هدایت وی انجام می شد و معتقد بود که مبارزه با رژیم شاه، قدم برداشتن در راه خدا و اسلام است و برای همین نباید از هیچ چیزی ترس و واهمه داشت.  پس از چند سال اقامت در تهران ، با شروع جنگ تحمیلی به مانه و سملقان بازگشت و  همسر و فرزندانش را در روستای «بیار»، نزد خانواده همسرش گذاشت و عازم جبهه شد. سردار شهید می گفت: «در حال حاضر جبهه به من و امثال من نیاز دارد.» و به عنوان بسیجی بیش از شش سال در جبهه ها حضوری فعال داشت. شهید پاکدل بارها در جبهه مجروح شد ولی پس از بهبودی نسبی دوباره به خط مقدم باز می زگشت. سرانجام این سردار شجاع و پیرو ولایت فقیه و فرمانده گردان امام حسین (ع) تیپ 21 امام رضا (ع)، در هفدهم بهمن 65 در عملیات کربلای 5 در «شلمچه» بر اثر اصابت گلوله به سر به درجه رفیع شهادت نایل شد. از این شهید والامقام آثار نوشتاری و مجموعه اشعاری به جای مانده که امید است چاپ شود و در اختیار همگان قرار گیرد.

بخشی از وصیت نامه سردار شهید پارسا:

« بسمه تعالی

 آنقدر به جبهه میروم و می جنگم تا شهید شوم . (محمد ولی پاکدل 13/9/63)

 به نام الله

اللهم احفظ الامام الخمینی حتی ظهور المهدی (عج)

هر کس به زیارت امام حسین (ع) برود و عارف به حق او باشد , همه گناهانش آمرزیده می شود. امام صادق(ع) وصیت یکی از واجبات خداوند بزرگ متعال است. ای جوانان نکند در رخت خواب ذلت بمیریدکه حسین(ع)در میدان نبرد شهید شد. ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع)در محراب عبادت شهید شد و مبادا درحال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین در راه حسین و با هدف شهید شد. ای مادران ازرفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری نکنید که فردا در محضرخدا نمی توانید جواب زینب را بدهید. تحمل 72شهید را نمود. همه مثل خاندان وهب جوانان را به جبهه های حق علیه باطل بفرستید و حتی اجسادشان را هم تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود کسی را که در راه خدا داده ام پس نمی گیرم. ای مادران و ای خواهران همیشه در دعاهایتان بخوانید وازخدا بخواهید تا امام امت را تا ظهور حضرت مهدی (عج) برای این ملت شهید پرور ایران نگهدارد. این دعاها را از یاد نبرید که همین دعاهای شماها هستند که پیروزی می آورند و در راه خدا قدم بردارید و هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیاندازند وشما را از روحانیت متعهد جدا نکنند که اگر چنین کردند روز بدبختی مسلمانان است و روز جشن ابرقدرتها است پس حضورتان را درجبهه های حق علیه باطل ثابت نگه دارید و پیرو خط امام خمینی باشید و سعی کنید عظمت او را بیابید و خود را تسلیم او سازید و صداقت و اخلاص خود را همچنان حفظ کنید. اگر بنده به فیض شهادت رسیدم آنانکه پیرو خط امام خمینی نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند بر من نگریند و برجنازه من حاضر نشوند اما باشد دماء شهیدان آنان را نیز متحول سازد وبه رحمت الهی نزدیکشان کند. سلام مرا به رهبر عزیزم امام خمینی برسانید وبگویید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد. باخداوند متعال پیمان می بندم که در تمام عاشوراها و در تمام کربلاها باحسین(ع)همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامیکه همه احکام اسلام در زیر سایه پرچم اسلامی امام زمان(عج)به اجرا در آیند. انشاءالله. و اما مادر جان و پدر جان شما ها برای من خیلی زحمت کشیده اید مرا به ثمر رساندید که یک روزی من به شما خدمت بکنم ولی من کاری برای شما نکردم, امیدوارم که مرا ببخشید. مادر جان بنده به شما خیلی بدی کردم من نادان بودم اگرهم به شما چیزی گفتم امیدوارم که مرا حلال کنید. مادرجان وپدرجان گناه مرا ببخشد اگر مرا نبخشید در آن دنیا در پیش امام زمان و امام حسین روسیاه هستم .مادرجان شیر خود را بر من حلال کن تااگر به شهادت رسیدم امام زمان بالای سرم بیاید انشاءالله . اما همسرم: چند کلمه هم به شما بگویم. همسرم من می دانم با رفتن من به جبهه شما به زحمت می افتید اما چه کنم جنگ است ,جنگ حق علیه باطل . همسرم ننگ است برای مرد که در خانه نشیند و این از خدا بی خبران به مملکت ایران و به قرآن و به زنان و بچه های مردم ایران ظلم کنند . به گفته امام حسین (ع) برای مرد ننگ است در رخت خواب بمیرد . همسرم اگر من به شهادت رسیدم صبر زینب وار داشته باشید, نکندخدای نکرده  ناراحتی بکنید. این دشمنان اسلام و قران خوشحال باشند که در قیامت در پیش زهرا روسیاه هستند.»

(جلال دوست، 1392، صص 101 و 102)

محمد ولی پاکدل ,پاکدل ,خراسان شمالی ,مشاهیر, مفاخر, بزرگان ,مانه و سلمقان ,بجنورد ,سردار ,شهید

ناطق مانه

هیبت الله ناطق مانه (ت 1268ش م 1328ش)

هیبت ا… ناطق مانه در سال 1268 شمسی در یکی از روستاهای مانه و سملقان متولد شد.از همان کودکی در مانه (از شهرهای کنونی خراسان شمالی) مطالعه را با خواندن پندهای عاقلانه آغاز کرد. در سرلوحه ی آثار بیشماری که خوانده و آنها را کاملا درک نموده بود ، قرآن کریم و کتابها ادیان دیگر چون تورات و انجیل و اوستا و... جای دارد.سرودن شعررا از نوحه ومرثیه سرایی در ایام محرم شروع کرد و تا آنجا پیش رفت که آوازه ی مراثی فارسی ، ترکی و کردی او به شهرهای همجوار نیز رسید.شیفتگی و ارادت عمیق ناطق به خاندان عصمت و طهارت ، بویژه امیرالمومنان حضرت علی (ع) تا پایان حیاتش با او بود.در سالهای اختناق ستمشاهی، شاعران و نویسندگان آزاده ای بودند که در راه مبارزه با حکومت جابر  و آگاه ساختن جامعه تا پای جان کوشیدندو صدای اعتراض و عدالت خواهی خود علیه بیداد و ستم رابه گوش توده ها رساندند. ناطق بجنوردی نیز در صف این شاعران جای داشت . چهل و  اندی سال پیش این سخندان فاشگو و ادیب ستیزه جو که با غاصبان حقوق ملت سر پیکار داشت ، در انزوای روستای پیش قلعه بجنورد لب از گفتار فرو بست. طنین فریاد دادخواهانه او  که از خشمی نجیب و اصالتی انسانی ریشه میگرفت ، هنوز هم پس از گذشت سالها شنیدنیست .ناطق بارها تهدید شده بود که چنانچه تند گوییها و انتقاد هایش ادامه یابد به سرنوشت شاعرانی چون میرزاده عشقی دچار خواهد شد. اما هربار از او پاسخ شنیده بودند که :«چه سعادتی بالاتر از شهادت در راه حق گویی » .سرانجام در تیر ماه 1328 دوستان ناطق او را در حالیکه بیمار بود ، با درشکه ای نزد خانواده اش به پیش قلعه بردند و چند روزی نگذشت که در 29 تیر همان سال به مرگی مشکوک در گذشت و در گورستان پیش قلعه از روستاهای مانه و سملقان  به خاک سپرده شد.

(جمالی، 1377، ص 109.)

هیبت الله ناطق مانه, ناطق مانه ,خراسان شمالی, مانه و سملقان, مشاهیر ,مفاخر ,بزرگان, بجنورد, شاعر


دانلودکتاب جامع گنج یابی