شاید
در نگاه اول همه عشق*ها شبیه به هم* باشند اما این تصوری اشتباه است؛
همانگونه که اثر انگشت 2 نفر امکان ندارد شبیه یکدیگر باشد، رفتار و
خصوصیات اخلاقی آن*ها هم با یکدیگر تفاوت دارد. همین تفاوت باعث می*شود تا
هیچ 2 ازدواجی شبیه یکدیگر نباشد. اگر فکر می*کنید شما با همین شخصیت با
فرد دیگری ازدواج کرده بودید، همین رفتارها را انجام می*دادید سخت در
اشتباهید زیرا عشق میان 2 نفر ارتباط مستقیمی با روحیات هر 2 نفر دارد.
عشق امیدوارانه
عشقی که براساس خوش*بینی زیاد به*وجود آمده است عشق امیدوارانه است؛
زمانی*که عاشق می*شویم، *تصور می*کنیم آن فرد زندگی*مان را متحول خواهد
کرد؛ ممکن است آن فرد به ما کمک کند تا ناراحتی و غصه*های خود را فراموش
کنیم و به ما آرامش هدیه کند اما بیشتر این نوع عشق*ها در ظاهر آرام و
منطقی به*نظر می*رسند.
عشق نجات*دهنده
در این قسمت ما به*خاطر این عاشق فردی می*شویم که ما را از تنهایی نجات
می*دهد. به این نوع عشق، *عشق ناجی گفته می*شود*؛ در این مرحله نیز مانند
قسمت قبل فرد سعی می*کند حقایق را نادیده گرفته و به*خود امید واهی بدهد.
عشق به خاطر از خود متنفر بودن
در این مرحله ما به خاطر این عاشق می*شویم که شخص مورد علاقه ما با ما
بدرفتاری می*کند زیرا ما هم اعتقاد داریم شایسته آن بدرفتاری*ها هستیم.
نمونه این آدم*ها، افراد بدزبان، پرخاشگر یا کسانی هستند که از طرف
مقابل*شان سوءاستفاده می*کنند؛ این دقیقا با عشق واقعی در تضاد است.
عشق خریدنی
در این قسمت ما برای این عاشق شخصی می*شویم که فکر می*کنیم این عشق باعث
می*شود زندگی ما دارای مفهوم و ارزش بیشتری شود. این عشق تقریبا مشابه عشق
امیدوارانه است اما ممکن است این نوع عشق شدیدتر باشد، شاید به خاطر این
باشد که دیگر تحول و دگرگونی که در زندگی ما به*وجود می*آید فقط ظاهری
نیست.
عشق کاربردی
ما در این مرحله زمانی عاشق می*شویم که متوجه می*شویم علائق و آرزوها و
هدف*های فردی مشابه هدف*های ماست و فکر می*کنیم ممکن است این فرد به ما کمک
کند تا سریع*تر به هدف*های مشترک*مان برسیم.
عشق متضاد
این قسمت ما به*خاطر این*که فرد مورد نظر*مان شخصیت مرموز و غیرقابل فهمی
دارد عاشقش می*شویم. او کارهای عجیبی انجام می*دهد که ما را سرگرم می*کند و
برای*مان جالب است؛ این فرد شخصیتی دارد که دقیقا متضاد با شخصیت خود
ماست و به*همین دلیل عاشقش می*شویم. این عشق در نقطه مقابل عشق حقیقی قرار
دارد.