پارسی71

سایتی برای تمامی طعم ها!

پارسی71

سایتی برای تمامی طعم ها!

استان گیلان

استان گیلان

استان گیلان با مساحت ۱۴۷۱۱ کیلومتر مربع در میان رشته کوههای البرز و تالش در شمال ایران جای گرفته است. این استان به واحد جغرافیایی جنوب دریای خزر تعلق دارد و با استان های اردبیل در غرب، مازندران در شرق ، زنجان در جنوب و کشور استقلال یافته آذربایجان و دریای خزر در شمال هم مرز و همسایه است. رود سفید تمشک که بین چابکسر و رامسر جاری است، آن را از استان مازندران جدا می کند.

بر اساس تقسیمات کشور سال ۱۳۷۵ ، این استان به مرکزیت رشت، ۱۲ شهرستان، ۳۵ شهر، ۳۰ بخش، ۹۹ دهستان و ۲۷۶۳ آبادی دارد . شهرستان های استان عبارتند از : آستارا ،آستانه اشرفیه، بندر انزلی، رشت، رودبار، رودسر ، شفت ،صومعه سرا ، طوالش ، فومن ،لاهیجان ولنگرود .
موقعیت و تقسیمات استان گیلان


تاریخ گیلان با تکیه بر پاره ای اشاره ها و کاوش های باستان شناختی به دوره پیش از آخرین یخبندان ( بین ۵۰ تا ۱۵۰ هزار سال پیش ) می رسد . با مهاجرت آریایی ها و دیگر اقوام به این سرزمین ، از آمیزش مهاجران و ساکنان بومی منطقه ، قوم های جدیدی پدید آمـدند که در این میان دو قوم « گیل » و « دیلم » اکثریت داشتند . از همان آغاز ، فرمانروایان این قوم از آزادی کامل برخوردار بوده اند و هیچ گاه در برابر بیگانگان و یا در مقابل حکمان دیگر ، تسلیم نشده اند و حتی به اطاعت دولت ماد در نیا مـده انـد . در قـرن ششم پیـش از مـیلاد ، گیلانیان با کوروش هخامنشی متحد شدند و دولت ماد را سرنگون کردند . در زمان ساسانیان ، گیلان استقلال خود را از دسـت داد و اردشیر بابکان به یاری ارتشی مرکب از ۳۰۰ هزار مرد جنگی و نزدیک به ۱۰ هزار سواره گیلان را تسخیر کرد .
پس از پیروزی عرب های مسلمان بر ایرانیان ، گیلان به مأمن علویان تبدیل شد . در حدود سال ۲۹۰ هجری قمری ، مردم گیلان و دیلم کم کم به مذهب علویان روی آوردند و در گسترش آن نیز کوشش بسیار کردند. سلسله دیلمیان در دوران فرمانروایی خود به بغداد لشگر کشیدند و خلیفه عباسی را شکست دادند . مغولان در زمان اولجایتو موفق شدند برای مدت کوتاهی این سرزمین را تصرف کنند . گیلانیان در به قدرت رسیدن صفویان نقش مهمی را ایفا کردند.
در زمان سلطنت شاه عباس اول ، گیلان استقلال خود را از دست داد . در سال ۱۰۷۱ هجری قمری ، قوای روسیه به دستور پتر کبیر به گیلان حمله برد و رشت را تا سال ۱۱۴۵ هجری قمری در اشغال خود نگه داشت . گیلک ها در پیروزی انقلاب مشروطیت نیز سهمی عمده داشتند . آنها در سال ۱۲۸۷ هجری قمری تهران را فتح کردند . نقش مردم گیلان در نهضت میرزا کوچک خان جنگلی نیز از نمونه های درخشان تاریخ این سرزمین است .
دوره باستانی :
گردنبند ایرانی نماد سواستیکا که در گیلان پیدا شده و دارای قدمت حدود یک هزار سال قبل از میلاد می‌باشد.
با آغاز سده بیستم میلادی، اماکن باستانی در گیلان، مانند تپه مارلیک (نزدیکی دره گوهر دشت)، مورد توجه ویژه باستان شناسان قرار گرفت. در حفاری‌های انجام شده در تپه مارلیک (که قدمتی ۳۰۰۰ ساله دارد) ظروف سفالین، مجسمه‌های کوچک از طلا، نقره و برنز و اسلحه‌های برنزی کشف شد. همچنین کاوش‌هایی که طی سالهای ۱۹۶۱-۱۹۶۲ میلادی انجام گرفت، به کشف آرامگاهی پادشاهی انجامید. کلکسیون قابل توجهی از جواهرات نیز از این آرامگاه‌ به دست آمد. طرز ساخت این اشیاء و وفور طلا و نقره در این آثار باستانی، خبر از خبرگی سازندگان و ثروتمندی مردمان گیلان میدهد. اسکندر نتوانست گیلان را فتح کند.
دوره اسلامی :
به نظر می‌رسد که گیله‌ها حدود ۲۰۰۰ سال پیش وارد ساحل جنوبی دریای خزر شدند و همراه با دیلمیان در خاور سفید رود سکنی گزیدند. در هجوم عرب‌ها گیلان به اشغال آنان در نیامد. هر چند که منابع خلفا عباسی خبر از پرداختن مالیات از سوی گیلانی‌ها میدهد به نظر می‌رسد که ایشان مردمان باختر سفید رود بوده‌اند و مردم خاور سفید رود هیچگاه زیر کنترل آنها نبوده‌اند. تغییر دین به اسلام پس از ۳۰۰ تا ۴۰۰ سال از ورود آن به ایران آغاز شد. همچنین دودمان بوییان در سده چهارم از لاهیجان بر خواستند که نواحی مرکزی و غربی ایران و فارس را از تصرف خلفا آزاد کردند.
گیلان در عصر صفوی :
گیلان به طور سنتی از سوی مردم بومی به عنوان سرزمینی شامل دو منطقه مجزا که به وسیله سفیدرود از هم جدا می‌شوند شناخته می‌شود. نویسنده حدودالعالم از مردم دو منطقه با عنوان این سوی رودیان و آن سوی رودیان نام می‌برد و روی شخصیت ستیزه جوی مردان اش تاکید می‌کند، که در نبردهای بین روستاها که تا زمانی که سن بالا، آنان را به متعصبانی مذهبی تبدیل کند، تنها پیشه انهاست، ظاهر می‌شود. منابع جدیدتر عمدتاً به لغتهای محلی بیه پیش و بیه پس اشاره می‌کنند. (واژه گیلکی بیه به معنای آب، بازمانده‌ای از لغت قدیمی ایرانی آو است)
مناطق عمده حاکمان خود شان را داشتند که اغلب در حال جنگ با همدیگر بودند. اما با هم همکاری می‌کردند تا از نزدیکی به قدرتهای خارجی دوری کنند. کوههای بلند با گذرگاههای باریک پرپیچ و خم، جنگلهای غیر قابل تسخیر، بارانهای فراوان، و اقلیم نامناسب، موجب می‌شد فاتحان قدرتمند، خیال کنند عاقلانه‌است تا به یک نشانه اتحاد (مثلاً بازدید از بارگاه)، و پرداخت منظم خراج، قناعت کنند. بنابراین تا زمانی که موفق می‌شد یک حکومت خودمختار بماند، منطقه‌ای شد مطلوب پناهندگان سیاسی، از جمله شاه اسماعیل صفوی که در جوانی و پیش از رسیدن به قدرت به مدت ۶ سال در گیلان پناهنده شد.
گیلان، تنها منطقه‌ای در ایران بود که در دوره حکومت مغول، وقتی همه کشور واقعاً مستقل مانده بود و حتی پس از اشغال پرهزینه آن توسط الجایتو همان طور باقی ماند. هیچ حاکم مغولی به گیلان فرستاده نشد، در عوض؛ ایلخان به فرمانروای بیه پیش اجازه داد کل منطقه را زیر فرمان خود در آورد و به نشانه حسن نیت یک دختر مغول به او داد.
در اواخر سده ۱۵ و اوایل سده ۱۶ میلادی، گیلان تحت سلطه اعضای دو خاندان محلی بود. بیه پس (به مرکزیت فومن؛ و بعداً رشت)، یک منطقه سنی، که توسط امیره دباج شفیعی از خاندان دباج/عشقوند اداره می‌شد، که اصل و نسب اش را به پادشاهان ساسانی و پیش از آن می‌رساند، و در همان زمان، ادعای تبار از اسحاق نبی می‌کرد. بیه پیش (به مرکزیت لاهیجان)، عموماً شیعه، و تحت فرمان کارکیا میرزا علی، سیدی از خاندان شیعه زیدی امیرکیایی، خانواده‌ای از نسبتاً نوپادشاهان، بود، گرچه حتی یکی از اعضای آن هم در داشتن ادعای اصل و نسب ساسانی شک نداشت.
شاه اسماعیل صفوی جوان، بنیانگذار سلسله صفوی، به گیلان پناه آورد، جایی که در آن شش سال (و به گفته لاهیجی هشت سال) ماند، قبل از این که فروپاشی امپراطوری آق قویونلو، که به او فرصتی که دنبال اش بود تا تخت پادشاهی ایران را در سال ۹۰۵ شمسی تصاحب کند را داد. اسماعیل از ماندن نزد امیره اسحاق، که توسط مشاوران برای او تعیین شدن اجتناب کرد، احتمالاً به خاطر این که نمی‌توانست به یک سنی اعتماد کند. به هر حال، او به آسانی، دعوت حاکم عالی مقام وقت گیلان، کیا میرزا علی شیعه از لاهیجان را، که با آق قویونلو بارها جنگیده بود، پذیرفت. شاه اسماعیل، خشمگین از تمرد حسام الدین که به نظر می‌رسید خراج منظم را هم نپرداخته بود، تصمیم گرفت او را مجازات کند. یک ارتش صفوی از گیلان عبور کرد و شروع به تاراج این دیار کرد. گسکر و کوچصفهان فتح شدند، و ارتش وانمود کرد به سوی رشت حرکت می‌کند. حسام الدین، که به خوبی از بی رحمی شاه اسماعیل در مجازات دشمنان شکست خورده آگاه بود، که تلاش کرد تا شاه را راضی کند، از شیخ نجم الدین که در عین حال از حسام الدین هدایای باارزشی گرفته بود و هم دیگر توان تحمل بارانهای پیوسته را نداشت، خواست تا اردوکشی را خاتمه دهد. او ناگهان ترک کرد، ارتش را باقی گذاشت و به شیخ نجم الدین اجازه داد مساله را بین این دو را طبق صلاحدید خودش فرونشاند.
در ۹۳۵ خان احمد خان به قزوین، پایتخت، رفت تا تابعیت خود را به شاه طهماسب جوان اعلام کند. به ترغیب شاه طهماسب، او مذهب زیدی خود را ترک کرد و شیعه اثنی عشری را پذیرفت، مذهبی که او تلاش کرد پس از بازگشت اش به گیلان، بر رعایای اش تحمیل کند.
زبان :
زبان گفتاری بیشینهٔ مردم گیلان، گیلکی است و حدود سه میلیون نفر، متکلم دارد. نواحی باختری و شمال باختری گیلان، تالشی‌ زبان است و از زبانهای دیگری که تکلم می‌شود، می‌توان که به کردی اشاره نمود. همچنین، در برخی نواحی، مانند آستارا و منجیل، از زبان آذری استفاده می‌شود. علاوه بر زبانهای مذکور، در این استان، گویشورانی به زبان کولی‌ها نیز وجود دارند. همچنین کرمانجی که از گویش‌های کردی‌ست در فاراب و کرمانج عمارلو به ان گفت‌وگو می‌شود.
زبان گیلکی:
حدود سه میلیون نفر در گیلان گیلکی را به عنوان زبان اول یا دوم گپ می‌زنند. گیلکی دارای دو گویش عمده خاوری و باختری است که سفیدرود مرز بین متکلمان این دو گویش است. گیلکی از نظر زبان‌شناسی، به شاخه شمال غربی زبان‌های ایرانی تعلق دارد. در میان اشعار گویندگان بعد از اسلام به آثاری برمی‌خوریم که به گیلکی کنونی نزدیک است. هم‌چنین در گذشته کسانی را که ترانه‌های گیلکی می‌خواندند پهلوی‌خوان می‌نامیدند.
۱. گیلکی خود سه گونهٔ عمده دارد. الف. گونهٔ گیلکی شرق گیلان (بیه‌پیش) در منطقه‌ای محدود از شمال به دریای خزر، از جنوب به بلندی‌های سیاهکل، از غرب به آستانه اشرفیه و حسن‌کیاده تا مرزهای کوچصفهان و از شرق به لنگرود و رودسر که به تدریج به گویش مازندرانی می‌آمیزد. ب. گونهٔ گیلکی رشت (بیه‌پس) که در رشت، خمام، بندر پهلوی، فومن و شفت به آن سخن می‌گویند. ج. گونهٔ گالشی. گونهٔ دیگری از گونه‌های گیلکی است که مردم نواحی کوهستانی شرق گیلان و غرب مازندران، به آن سخن می‌گویند. در استان گیلان انتشارات و رسانه‌های جمعی متعددی به گیلکی وجود دارد. از نظر دستور زبان تفاوتهای زیادی بین گیلکی و فارسی استاندارد وجود دارد مانند نحوه قرار گرفتن موصوف و صفت که در گیلکی بر خلاف فارسی صفت پیش از موصوف قرار می‌گیرد.
رودباری، تالشی و تاتی:
گویش تاتی، در گیلان، مشابه تاتهای طارم علیا در شمال استان زنجان می‌باشد. گویش تالشی نیز، خود به سه گروه شمالی، مرکزی و جنوبی تقسیم می‌شود که نوع جنوبی آن به تاتی نزدیک تر است. تاتی و تالشی، با همدیگر، به خانواده بزرگ تری از زبانها بنام زبانهای تاتی تبار (تاتیک) تعلق دارند. رودباری نیز، احتمالاً که نوعی زبان تاتی تبار می‌باشد که ساختاری گیلکی یافته‌است.
اکثر اهالی مناطق مذکور (منجمله رودبار الموت، رودبار قصران، طالقان، بومیان کرج، کوههای سمنان، ساوجبلاغ…) زبان را «تاتی» می شناسند و از دیدگاه علمی نزدیک ترین به تالشی است و بر پایه شواهد همان زبان آذری که با توجه به گویش گاه های آن همان زبان مادی یا دست کم شاخه اصلی آن است.
سینما :
ابراهیم مرادی نخستین فیلم‌ساز ایرانی، در سال ۱۲۷۸ خورشیدی در بندر انزلی در گیلان متولد شد. مرادی در سال ۱۳۰۹ کار فیلم‌برداری برای ساخت فیلم بلندی که بعدها «انتقام برادر» یا «روح و جسم» نام گرفت را در انزلی، آغاز کرد. ویژگی مهم این فیلم ساخت مستقل آن از جریان جاری سینمای آن زمان ایران است که در تهران و هند متمرکز بود. مرادی ساخت و فیلم‌برداری این فیلم را هم‌زمان با فیلم‌برداری «آبی و رابی» توسط رابی اوگانیانس، آغاز کرد. اما از آن‌جا که سینما در ایران هنری ناشناخته بود، هیچ کس حاضر به کمک مالی به او نشد و او نتوانست در آن سال بیش از هفتصد متر آن را بگیرد. چون روند تولید فیلم به شکلی نسبتاً کامل تا سال ۱۳۱۰ طول کشید، فیلم «انتقام برادر» سومین فیلم داستانی ایرانی است که در تهران به نمایش درآمد و از آن‌جا که تاریخ نویسان سینما زمان نمایش یک فیلم را در پایتخت ملاک داوری تاریخی خود قرار می‌دهند، نوشته‌اند مرادی سومین فیلم بلند سینمایی ایران را ساخته‌است که نادرست است. نخستین لوکیشن (محل فیلمبرداری) در تاریخ سینمای ایران هم با این حساب در گیلان خواهد بود. همچنین نخستین بازیگران زن تاریخ سینمای ایران، خانم‌ها لیدا ماطاوسیان و ژاسمن ژوزف، از ارامنهٔ ساکن بندر انزلی، نخستین زنانی هستند که در یک فیلم ایرانی نقش آفرینی کرده‌اند. در آن سال‌ها، خانم‌های ارمنی برخلاف خانم‌های مسلمان حق داشتند که بدون حجاب و با کلاه‌های جور واجور در خیابان‌ها ظاهر شوند و به همین دلیل حضور آن‌ها در نمایش‌نامه‌های مختلف و نیز در فیلم‌ها سر و صدایی به وجود نمی‌آورد. مرادی یا توجه به آشنایی‌اش با تئاتر از این موضوع در آن زمان استفاده کرده بود.
دین :
در گیلان بویژه در روستاها، بیشتر از هر جای ایران مهرگان جشن گرفته می شود. زمان همه این جشنها مصادف است با پایان فصل برداشت محصولات کشاورزی. در واقع این جشنها مراسم سپاسگذاری از ایزد مهر و بار آوری است که یاور چند هزار ساله ی دهقانان در امر کاشت و برداشت می باشد. در بسیاری از روستاهای گیلان جشن خرمن در این ایام برگزار می شود.
در توسکامحله قاسم آباد در گیلان هر سال در سه آدینه مردم در شاه شهیدان جمع شده و جشن می گیرند. در آدینه آخر که جشن مهرگان اصلی هست مردم بسیاری از شهرها و روستاهای شرق گیلان و غرب مازندران نیز به آنجا می آیند. تا حدود بیست سال پیش دختران و پسران روستایی در این روز بهترین لباسهای خود را، چون ایام نوروز، می پوشیدند. مبدا بسیاری از آشنایی ها و احتمالا پیمان تشکیل خانواده بین دختران و پسران مجرد همین آدینه در توسکامحله بود. در همین ایام در گیلان و مازندران در چندین آدینه پیاپی مراسم کشتی گیری برگزار می شد و در آدینه آخر با گذاشتن برُم ( داربست یا نردبانی که جوایزی مثل پیراهن، ظرف و مشابه را به آن آویزان می کردند) به کشتی گیران برنده جایزه می دادند. اواخر تابستان و اوایل پاییز، در ایام خرمن محصولات کشاورزی که هوای آفتابی از ضروریات می باشد، هرگاه ابر و بارندگی زیاد مانع این کار شود در روستاهای شرق گیلان نوجوانان با رقص و پایکوبی از خورشید می خواهند که با تابش گرما آفرین خود کشاورزان را یاری دهد. معمولا یک نفر با گذاشتن یک دُم که از ساقه برنج درست می کنند نقش اهریمن یا همان ایزد ملعون هوم را بازی میکند و می رقصد و بقیه دورش جمع شده و با دست زدن و هو کردنش همزمان می خوانند:” ای خدا آفتاب بنه / منگ منگتاب بنه” و بدینسان خورشید را به تابیدن دعوت می کنند. به در هر خانه روستایی که می رسند صاحب خانه اندکی برنج در توبره یا کیسه ای که به گردن ملعون آویزان هست می ریزد. بعد برنج را به بقالی محل داده و او نیز بهای برنج را با نخودچی، کشمش، شکلات و یا دیگر تنقلات می پردازد. پس از پیروزی عرب های مسلمان بر ایرانیان،‌ گیلان به مأمن علویان تبدیل شد . در حدود سال ۲۹۰ هجری قمری، مردم گیلان و دیلم کم کم به مذهب علویان روی آوردند و در گسترش آن نیز کوشش بسیار کردند.
ییلاقات :
مناطق ییلاقی گیلان که در حال حاضر بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرند، عبارت اند از:
نواحی ییلاقی جواهردشت؛ در ارتفاعات شرق گیلان، منطقه شمالی کوه زیبای سماموس قرار دارد و ییلاقِ نواحی چابکسر، قاسم آباد، واجارگاه، کلاچای و رحیم‌آباد به شمار می‌روند. این ییلاق، از زیباترین نقاط جغرافیائی ایران محسوب می‌شود که متاسفانه، با مهاجرت گسترده و ساخت و ساز ساکنین شهرهای کلاچای و چابکسر و رحیم‌آباد، در سال‌های اخیر در شرف تغییر جدی قرار گرفته‌است.
ییلاق‌های واقع در مسیر دره رودخانه پل رود شهر کلاچای؛ دره بسیار زیبای پل رود، پس از گذشت از روستای دیماین به نواحی ییلاقی این ناحیه می‌رسد. دره پل رود به دو شاخه تقسیم می‌شود و هر یک به ییلاق‌های واقع در مسیر خود می‌رسد.
ییلاق‌های دیلمان و اسپیلی؛ ییلاق‌های این ناحیه، هم از نظر چشم‌انداز و هم از نظر آثار تاریخی و فرهنگی دارای اهمیت بسیار است.
ییلاق‌های نواحی رودبار؛ این ییلاق‌ها را می‌توان به دو قسمت تقسیم کرد: نخست ییلاق‌های واقع در شرق سفیدرود که عمدتاً در بخش عمارلو، توتکابن و پره‌سر قرار دارند.
ییلاق‌های تالش و آستارا؛ ماسوله جنوبی‌ترین ییلاق تالش است و پس از آن ییلاق‌های ماسال و شاندرمن قرار دارند. ییلاق تالش دولاب، ییلاق مریان، ییلاق سوباتان در این منطقه از این زمره‌اند. شهر آستارا از طریق گردنه حیران به نواحی ییلاقی آستارا مربوط می‌شود.
طبیعت :
جاذبه‌های طبیعی گیلان را می‌توان به شش بخش تقسیم کرد:
سواحل دریا: شهرهای رودسر، آستارا، بندر انزلی، کلاچای، چابکسر و کیاشهر، در کنار دریا قرار دارند. طول ساحل دریا، در استان گیلان به ۲۲۰ می‌رسد.
تالاب‌ها‌: تالاب انزلی، از جمله زیباترین مناظر آبی ایران است. در داخل این تالاب، جزایر زیبایی وجود دارد. تالاب انزلی، از مهم ترین تالابهای جهان محسوب می‌شود که بهمین دلیل، کنوانسیون بین‌المللی تالاب‌ها، در این شهر مورد تصویب واقع شده‌است. این تالاب، طی ۳ سال اخیر (۱۳۸۴ خورشیدی به بعد) در حال نابودی قرار گرفته‌است.
رودها: بستر رودهای گیلان عمدتاً در مسیر دره‌های کوهستانی و کوهپایه‌ای که از جنگل‌های سرسبز و انبوه پوشیده شده‌اند قرار گرفته‌است.
جنگل‌ها: جنگل‌های لنگرود در لیلا کوه، جنگل‌های تالش، جنگل‌های لاهیجان و جنگل‌های دیلمان از جمله جنگل‌های زیبا و دیدنی گیلان است.
آب‌های معدنی:
چشمهٔ آب گاز سنگرود؛ در روستای سنگرود از توابع دهستان عمارلو شهرستان رودبار قرار دارد.
چشمه کلشتر رودبار؛ این چشمه حدود یک کیلومتر پایین‌تر از سد سفیدرود در فاصله پانصدمتری جاده اصلی قزوین به رشت قرار دارد.
چشمه آب معدنی ماسوله؛ در ابتدای ورودی شهر تاریخی ماسوله در کنار پارک شهر قرار دارد.
چشمه چشماگل؛ در روستای طالم از توابع سنگر قرار دارد.
چشمه ماستخور؛ در روستای ماستخور نزدیک رودبار در جبهه غربی سد منجیل قرار دارد.
چشمه آب معدنی سجیران؛ در اشکور بالا، نزدیکی روستای سجیران واقع است.
دریاچه ها: بزرگ‌ترین دریاچه جهان (دریاچه خزر)، در شمال این استان واقع شده‌است. در جنوب شهر آستارا نیز یکی از دریاچه‌های زیبای ساحلی گیلان در مساحتی کوچک قرار دارد.
همچنین دریاچه اصلی سد سفیدرود که در دره‌های جنوبی و غربی بخش منجیل از شهرستان رودبار تشکیل شده‌است، نخستین منظره آبی برای مسافرینی است که از جاده قزوین وارد گیلان می‌شوند.
تالاب بوجاق در انتهای روخانه سفید رود و در شرق و غرب مصب این رودخانه و در شمال بندر کیاشهر قرار گرفته‌است این تالاب جزو تالابهای فهرست کنوانسیون رامسر است این تالاب مامن پرندگان زیبای مهاجر است که گذران زندگی طبیعی را در آن می‌گذرانند چنگر خوتکا مرغابی وحشی کلاگن پلیکان جزو پرندگان عمومی این تالاب محسوب می‌شوند شکار پرندگان از جمله فعالیتهای اکو توریستی در منطقه محسوب می‌شود.
صنایع دستی:
انواع صنایع دستی که در استان گیلان تولید می شود عبارتند از: خراطی و نازک کاری چوب، منبت کاری ، معرق کاری ، حصیر بافی، بامبو بافی، مروار بافی، سفالگری و سرامیک سازی، نقاشی روی کدو، نمد مالی، شالبافی، ابریشم بافی، جاجیم بافی، گلیم بافی، چموش دوزی، قلابدوزی، چادر شب بافی، قالی بافی.
منبت کاری:
منبت یکی از ظرایف صنایع دستی ایران است که چونان دیگر انواع این صنعت پر پیشه تلفیق بلیغی از هنر و حوصله محسوب می شود و دست اندر کاران آن از مواد اولیه ای ارزان و فراوان محصولاتی گرانبها با ارزش های مصرفی و هنری فوق العاده بالا به وجود می آورند. منبت کاری هنری است مشتمل بر حکاکی و کنده کاری برروی چوب براساس نقشه ای دقیق. از آنجا که چوب دارای مقاومت قابل ملاحظه ای در برابر رطوبت، عوامل جوی و … نیست متأسفانه نمونه و اثری از چوبهای منبت کاری شده در دوره پیش از اسلام در دست نیست.
در استان گیلان به دلیل وجود جنگل و درخت چوبهای زیادی نیز در دسترس است. در نتیجه کارهای بسیار زیبایی را می توان در اینجا مشاهده کرد.
خراطی و نازک کاری با چوب:
خراطی، آن دسته از کارهای چوبی است که معمولاً با قرار گرفتن چوب برروی دستگاههای خراطی که طی آن چوب حول مرکزیتی به دوران می آید انجام می شود.
فرآورده های تولیدی این رشته شامل گلدان، قندان، شکلات خوری، آجیل خوری، زیر سیگاری، میان قلیان، عصا و … است.
نازک کاری چوب، روشی از ساخت فرآورده های چوبی است که طی آن بوسیله وسایل نخاری نظیر اره، رنده، سوهان، مغار و … قطعات کوچک چوبی آماده می شود. سپس بصورت روکش برروی بدنه چوبی چسبانده می شوند. قطعات چسبانده شده تحت فشار قرار گرفته و شکل می گیرند. از این روش انواع شکلات خوری، زیر سیگاری، قاب عکس و نظایر آن تولید می شود.
معرق روی چوب:
عمدتاً این هنر در شهر رشت و به صورت خصوصی کار می شود
حصیربافی:
مهمترین مراکز عمده بافت: رشت، خمام، حسن رود، انزلی، اطراف لنگرود و رودسر است.
بامبو بافی:
شروع کار بامبو بافی با کشت چای در گیلان آغاز و رواج یافت و مهمترین مرکز تولید آن لاهیجان علی الخصوص منطقه لیالستان است. بامبو در فارسی به نی خیزران شهرت دارد که به طور طبیعی در مرداب ها و اطراف رودخانه های لاهیجان و رشت می روید.
مرواربافی:
مرواربافی یکی از رشته های صنایع دستی است که طی سالیان اخیر در گیلان رواج یافته است. مروار یک نوع چوب ترکه ای است که در منطقه سولقان در اطراف تهران کاشته می شود و از آن انواع و اقسام سبد در سایزهای مختلف, جامیوه ای, جانانی, جا لیوانی و … می بافند. از نظر شکل و ظاهر به محصولات بامبوبافی بسیار شبیه است.
سفالگری و سرامیک سازی:
از مراکز مهم این رشته در استان گیلان می توان آستارا, انزلی, رودسر, صومعه سرا, لاهیجان و تالش یاد کرد. در استان گیلان مواد اولیه و مورد مصرف سفال بسیار یافت می شود و به دلیل رطوبت هوا و بارندگی های تقریباً دائمی از گذشته های دور مصرف سفال سقف برای پوشش ساختمانها استفاده می شد.
نقاشی روی کدو:
در لیالستان لاهیجان نوعی کدو کشت می شود که به کدوی قلیایی معروف است و در شرایط خاص پرورش می یابد. ابتدا کدوی نارس را درون قالبی چوبی که جداره آن به شکلهای زیبا و متفاوت مشبک است قرار می دهند و دهانه آن را می بندند به طوریکه فقط ساقه کدو از دهانه قالب بیرون می ماند. کدو که به تدریج رشد می کند شکل قالب چوبی را به خود می گیرد و از داخل روزنه های قالب مشبک به بیرون نفوذ می کند. پس از رسیدن کامل کدو آنرا از ساقه جدا کرده و با احتیاط قالب را باز می کنند و سپس آنرا نقاشی کرده و برای آنکه رنگ آن تیره قهوه ای بشود, آنرا درون ظرف بزرگی با پوست انار و زاج سیاه می جوشانند و سپس قسمتهایی از پوست کدو را که باقی مانده است می تراشند و در نتیجه نقش و نگار روی آن ظاهر می شود. این کدو پس از رسیدن خود به خود توخالی می شود. از این محصول بیشتر برای قلیان، پایه آباژور و … استفاده می کنند. این هنر از هنرهای تزئینی است.
نمد مالی:
نمد به عنوان یکی از زیراندازها و تن پوش های سنتی ایران سابقه ای طولانی دارد. ماده اولیه مورد نیاز برای تهیه نمد بطور معمول ضایعات پشم و کرک قالی است. ولی از آنجا که تولید نمد بنا بر سفارش متقاضی به نمدمال صورت می گیرد از پشمهای مرغوب نیز در آن استفاده می شود.
بناهای یادبود تاریخی:
آرامگاه دکتر محمد معین ، آستانه
پل تاریخی لوشان ،‌لوشان
منطقه باستاشناختی مارلیک ، رودبار
خانه منجم باشی ، لنگرود
آرامگاه شیخ زاهد گیلانی ، لاهیجان
بناهای یادبود مذهبی :
مسجد اکبریه ، لاهیجان
آرامگاه سید جلال الدین اشرف ، آستانه
مسجد صفی ، رشت
جاذبه های طبیعی :
مرداب انزلی ، بندر انزلی
دریای خزر ، گیلان
جنگل ، گیلان
رودخانه سفید رود ، گیلان
بازارهای روزانه ، گیلانصنایع دستی
روستای ماسوله ، فومن
موزه رشت ، رشت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد