کار آفرین کیست؟
افرادی که یک فرصت شغلی جدید در صنعت ایجاد می کنند کار آفرین هستند. آنها اغلب این کار را با ایجاد شرکتی تازه انجام می دهند. اما آنها همچنین فرصتهای جدید شغلی را با ورود یک محصول یا ایجاد یک بازار جدید بوجود می آورند. بنابراین که در کارخانجات بزرگ خطوط تولید تازه ای به راه می اندازند و یا با ایجاد بخش هایی تازه که قبلاً وجود نداشت باعث ایجاد بازاری جدید می شوند با این تعریف کارآفرین هستند. به بیان کلی تر کارآفرینان منابع را مدیریت می کنند تا چیز تازه ای بسازند اعم از شغل تازه یا کالا یا خدمت یا حتی بازار تازه-
آنچه کارآفرینان موفق را از کارآفرینان دیگر متمایز می کند سرعت توسعه فعالیت اقتصادی آنان است. آنهایی بیشتر موفق هستند که فعالیت اقتصادیشان را بتوانند به سرعت رشد دهند. آنها موقعیت هایی را که در بازار دیگران به آنها توجهی نمی کنند می یابند و همین ایده بهره برداری کردن از این موقعیت ها را در ذهن آنها شکل می دهد. آنها خودشان را بخوبی در بازاری که در حال انتقال و تغییر است جا می اندازند که از این نظر مبتکر و مخترع شناخته می شوند. آنها به دقت پیش بینی می کنند که جهت بازارها در حال تغییر است و سپس آماده می شوند که بازارها را به راه بیندازند که دین کار را قبلاً کسی انجام نداده بود.
مردم اغلب فکر می کنند کارآفرینان در ابتدا موفق هستند چون آنها کالا یا خدمات تازه ای ابداع می کنند مثل موتور جستجور یاهو. اما اینطور نیست و اغلب کارآفرینان موفق کار خود را با افزایش در کیفیت یک کالا یا محصول ایجاد می کنند بدون اینکه چیز تازه ایجاد کرده باشند. آنها اطلاعات کوچکی روی آنچه دیگران انجام می داده اند ایجاد می کنند.
کارآفرینان پس از شروع کار خود به مشتریان توجه می کنند و با آرامی با اصلاحات دیگر خود را مطرح می سازند. سپس آنها به سرعت آنچه انجام می دهند را متعادل می سازند و این فرایند را بارها تکرار می کنند پیشنهاد بهبود کیفیت مطرح شده از طرف Jerry Greenfild Ben cohen منجر به موفقیت برای آنها شد. آنها شروع به ساختن بستنی با قیمت بالاتر با قطعاتی از میوه روی آن کردند این بستنی ها برای پاسخ به نیاز مشتریانی ساخته شد که بستنی های ساده را دوست نداشتند در آن زمان تولید کنندگان بزرگ بستنی در بازار بستنی میوه ای جدید وجود نداشتند و این بازار جدیدی بود که توسط این دو نفر ایجاد شد.
Jack Burton کار آفرین دیگری است که از Vermont شروع کرد. او با بهبود طراحی کالایی که اولین بار در 14 سالگی با آن آشنا شده بود توانست به موفقیت دست یابد با گذشت مدت کمی ا ز فارغ التحصیلی از نیویورک نقل مکان کرد و تخته اسکی های Burton را درست کرد. او می گوید � بسیاری از مردم فکر می کنند من تخته اسکی جدیدی اختراع کرده ام در حالی که این درست نمی باشد�
طرح اولیه تخته اسکی ها بوسیله شرکت Brun swick ساخته شد در حالی که این شرکت هیچ گاه پیشرفتی در تخته اسکی های ساخته شده ایجاد نکرد. فلسفه Burton بهبود آنچه جا دارد بر اساس نیازهای واقعی مشتریان بود. Burton این مساله را به همگان یاد داد که: اگر محصولات اصلی برای مردم کسالت آور باشد آنها حاضرند با پرداخت پول بیشتر کالای با کیفیت تری بخرند.
تاثیر محیط بر فعالیت های کارآفرینانه:
طی ده سال اخیر کارآفرینان میلیونها فرصت شغلی تازه در جهان ایجاد کرده اند. از هر شش دانشجوی رشته مشاغل یک نفر می گوید هدف شخصی اش تاسیس یک شرکت اختصاصی است و کارشناسان پیش بینی می کنند در آینده سازمانهای بسیاری متولد شوند. به ویژه افزایش فعالیتهای جسورانه (venture creation) در بین زنان، مهاجران و اعضای گروههای کوچک و رده پایین پیش بینی می شود. سهم شغل های ایجاد شده بوسیله زنان کارآفرین از 24% در سال 1975 به 40% در سال 2000 افزایش یافته است.
آیا این رشد بیانگر جهش ناگهانی در تولد کارآفرینان است؟
پاسخ منفی است چون سرعت کارآفرینی با شرایط محیط کم یا زیاد می شود. در ایالات متحده سرعت فعالیتهای کارآفرینان در دهه 1920 افزایش یافت و پس از آن در دهه 1930 کاهش یافت و پس از آن و بعد از جنگ جهانی دوم افزایش و پس از آن کاهش چشمگیری از سال 1950 تا 1980 داشت دهه اخیر دوره دیگری از رشد کارآفرینی به علت اختراعات انجام گرفته در تراشه ها، کامپیوترها و وسایل ارتباط جمعی راه دور و تکنولوژی ارتباطات می باشد.
کاهش سرعت سودها و افزایش سرعت مهاجرت ها ب افزایش سرعت فعالیت های کارآفرینانه می انجامد هرچه افراد بیشتری تبدیل به کارآفرینان موفق می شوند ایجاد ساختارهای اجتماعی بهتر دیگران را مجبور می کند تا کارآفرین باشند. همچنین فاکتورهای سیاسی و اقتصادی نقش مهمی ایفا می کنند. به منظور ایجاد تحریک و انگیزه برای انجام کارآفرینی بسیاری از کشورهای آسیایی و اروپایی تسهیلات ویژه ای مهیا کرده اند و مالیات هایشان را کاهش داده اند.
هدف دولتها از این سیاست حصول اطمینان در این زمینه است که کشورشان از جهش کارآفرینانه ای که دست یابی به تکنولوژی های جدید آنرا ممکن می سازد عقب نمانند.
به سازمانهایی که کارآفرینان را حمایت می کنند incubator organization گویند. آنها به مشاغل جدید یا کسانی که می خواهند شغل ایجاد کنند به اصطلاح فضا .. می دهند.
یک شرکت حمایت کننده کار آفرینان می تواند یک روز کامل را سپری کند بدون اینکه نیازی به خرید تلفن یا اجاره دستگاه فتوکپی یا استخدام کارمند داشته باشند. حامیانی که هیچ نفعی برای کارآفرینان نمی توانند به همراه داشته باشند این خدمات را رایگان به کارآفرینان می دهند اما اغلب کارآفرینان بخشی از سود خود را با شرکت حمایت کننده که به موفقیت آنها کمک کرده تقسیم می کنند. در شهر نیویورک کارخانه های سرمایه گذاری روی فعالیتهای جسورانه فضای حمایت کننده را برای کارآفرینان ایجاد می کنند تا سرمایه گذاری آنها را پرورش دهند.
برخی سرمایه گذاران این زمینه معتقدند سازمانهای حمایت کننده راههای بدون خطر برای شروع فعالیت کارآفرینانه هستند. که بوسیله آنها می توان دید که آیا این کار در ابتدا توسعه می یابد و پس از آن تصمیمات بهتری در مورد سرمایه گذاری روی این کار گرفته شود.
صاحبان مشاغل کوچک؛
برخی از مردم به اشتباه واژه کارآفرین را در معنی صاحب مشاغل کوچک به کار می برند. در ایالت متحده مشاغل کوچک به کارخانه هایی که کمتر از 500 کارمند دارند گفته می شود بنابراین واژه صاحب مشاغل کوچک به شخصی که صاحب حق مالکیت کارخانه با زیر 500 کارگر است گفته می شود.
اداره مشاغل کوچک (SBA) (small business administration) یک نهاد دولتی است که مسئول حمایت از فعالیتهای مشاغل کوچک است. این نهاد منابع سودمند زیادی برای کسانی که چنین مشاغلی را ایجاد کرده و آنرا به خوبی مدیریت می کنند ارائه می دهد. بر اساس آمارهای سازمان SAB در سال 2000 در آمریکا 24 میلیون شغل کوچک وجود داشته که این تعداد 40% کارخانه های آمریکا و 75% تمام مشاغل جدید ایجاد شده است.
بسیاری از کارآفرینان برای مدت کوتاهی صاحبان مشاغل کوچک هستند. اما تمام صاحبان مشاغل کوچک کارآفرین نخواهند شد به عبارت دیگر همه صاحبان مشاغل کوچک وارد یک فعالیت شغلی جدید نمی شوند. افراد با خرید کارخانه ها صاحب مشاغل کوچک می شوند اما بسیاری از این صاحبان مشاغل تمایل دارند مشاغل خود را کوچک نگه دارند و آنطور که کارآفرینان عمل می کنند شغلشان را توسعه ندهند. این طبیعی است که اعتقاد داشته باشید کارکردن برای خودتان ممکن است بهتر از کارکردن برای دیگران باشد اما حتی اگر شما صاحب شغل نباشید کارکردن در یک کارخانه کوچک متفاوت از کار کردن برای یک کارخانه بزرگ است. یک اختلاف بزرگ در میزان رضایت است. در رأی گیری اخیر انجام شده، کارخاه هایی با کمتر از 50 کارمند دارای کارمندان راضی تری هستند. مشاغل کوچک ضررهایی شامل حقوق کم و امکانات پزشکی و بیمه ای کم یا صفر دارند. اما برای اکثر افراد این زیان ها با رضایت ناشی از فضای خوب کاری خنثی می شود. در مشاغل کوچک از افراد انتظار می رود تمام مهارت های خود را به نمایش بگذارند. آنها به راحتی می توانند ببینند چگونه کارشان روی تبلیغات شرکت اثر میگذارد و یا چگونه عمل آنها روی سود آوری شرکت موثر است.
مشاغل فامیلی؛
مردم اغلب فکر می کنند مشاغل کوچک، مشاغلی فامیلی هستند ولی در واقع مشاغل فامیلی می توانند کوچک یا بزرگ باشند ممکن است شغل فامیلی در اثر فعالیت کارآفرینانه به سرعت رشد کند یا اینکه رشد کندی داشته باشد.
برای دولت تعریضی برای مشاغل فامیلی وجود ندارد ولی اغلب این عنوان برای توضیح دادن شغلی که صاحب و مدیریت آن در دست افرادی است که با یکدیگر رابطه فامیلی دارند به کار می رود. اغلب این مشاغل مسیر اولیه خود را تغییر می دهند. یک نمونه آن کارخانه Kohler ، 125 سال پیش به عنوان مخترع وانهای حمام به سبک مدرن شناخته شد پس از آن کارخانه ساده او تبدیل به کارخانه ای با محصولات متنوع از جمله مبلمان، موتورهای کوچک و زمین های گلف می باشد. و هنوز هم بوسیله یک فامیل کنترل می شود و بسیاری از افرادی که با هم رابطه فامیلی دارند استخدام می کنند.
همانطور که در آینده خواهیم گفت فشارهای توسعه یک شغل می تواند یک استرس بزرگ برای کارآفرینان و افرادی که با ریا برای آنها کار می کنند ایجاد کنند. بویژه گره های کور در اینجا افزایش می یابند برخی مشاغل فامیلی با واگذار کردن مدیریت شروع کارشان به افراد با مهارت به این فشارها غلبه می کنند. فامیلی های دیگر به دنبال راههایی هستند که رشد شغلشان را همراه با کنترل مالکیت و مدیریت نگه دارند.
در شرکت های خلاق و نو آور موفقیت در سایه پژوهش و کار مطا لعا تی، برنامه ریزی دقیق ،نظم کاری ، نگاه دراز مدت به آینده ، توجه به
کیفیت محصولات و بازار یابی سنجیده بدست آمده است.
ویژگی شرکت های مبتکر و نو آور را به شرح زیر می توان ذکر نمود:
1- توجه به عمل : در اغلب شرکت های موفق روش های استاندارد عملیاتی در " انجام بده"،" تمام کن "و "امتحان کن " خلاصه می شود. مدیر ارشد یکی از شرکت های تولید کامپیوترمی گوید:"در برخورد با هر مسئله مهم، ده تن از افراد ارشد ذیربط را دور هم گرد می آوریم و آنها را به مدت یک هفته در اتاقی تنها می گذاریم تا جواب را بیابند و مسئله حل شود."
از آن گذشته شرکت های موفق به تجربه کردن بهای فراوان می دهند.آنچه بسیار جالب توجه است طرحها و وسایل عملی است که این شرکت ها از آن استفاده می کنند تا با مشکلات مبارزه کنند و روی پا ی خود بایستند.
2- تماس نزدیک با مشتری: شرکت های موفق از مشتریان خود درس می آ موزند و تولیدات و خدمات غیر قابل مقایسه ارائه میکنند . سعی آنها بر این است که حاصل کارشان خوب و پردوام باشد .آ نا ن سعی دارند محصولی متفاوت از رقبا ارائه دهند.بسیاری از شرکت های نوآور بهترین نقطه نظرهای مربوط به تولیدات را از مشتریان خود می گیرند، به گفتگوهای آنها با علاقه گوش می دهند و با آنان جلسات منظم برقرار میسازند.
3- استقلال و تهور : شرکتهای نوآور رهبران و مبتکران متعددی را در سرتاسر سازمان و تشکیلات خود بکار می گیرند.هرگز افراد خود را آنقدر محدود نمی سازند تا خلاقیت را ازآ نها بگیرند . به استقبال خطر رفتن را تشویق می کنند و از تلاش و آزمایش های خ اصل که می گوید:"می توانید در حد منطقی و معقول اشتباه کنید" تبعیت می کنند.
4- بهره وری از ناحیه کار کنان: در شرکت های موفق کارکنان را منبع درآمد و کیفیت می دانند وب حمایت می نمایند.آنها ا. برای آ نها سرمایه گذاری منبع اصلی و اسا سی برای افزایش
کارآیی نیست.آنها احترام به کارکنان را مهم می دانند و درصدی از سرما یه را برای نیروی انسا نی سرما یه گذاری می کنند.
5- ساختارهای ساده : ساختار شرکت های موفق در نهایت سادگی است.تعداد مقامات ارشد این شرکت ها به طرز حیرت آوری اندک است. مدیران شرکت های چند میلیارد دلاری از یکصد نفر کمتر هستند.
6- متمرکز و غیر متمرکز:شرکت های موفق همزمان هم متمرکز و هم غیر متمرکز هستند . در بسیاری از موارد کارکنان خط مقدم تولید- گروه تحقیق وتوسعه – استقلال و خود مختاری فراوا ن دارند . با این حال و بطور همزمان مدیریت شرکت نسبت به معدودی از ارزشهای مورد باور خود به شدت علاقه نشا ن می دهد.
می توان گفت که نکات فوق اصول کاربردی است که در شرکت های موفق بکار گرفته شده است .اما به نظر می رسد که شرکت های موفق فرهنگ ها یی ایجاد کرده اند که ارزش و مدیریت رهبران خود را در هم آمیخته اند.
علاوه بر نکات فوق ، یکی دیگر از ویژگیهای مهم شرکت های موفق درک اهمیت ساده برگزار کردن کارها در شرایط فشار زیاد پیچید گی ها است . در بسیاری از شرکت های موفق با طرح ضربتی به جنگ کاغذ بازی و بوروکراسی رفته اند.ز این از دیگر ویژگیهای شرکت های موفق به غیر رسمی بودن محیط آنها می توان اشاره نمود . حاصل حیرت آور این موقعیت ارتباط های غیر رسمی و دوستانه آنهاست که منجر به اقدام برای یادگیری بیشتر می شود وباعث بهبود شرایط و اوضاع می گردد.
استفاده مطلوب از تجارب شرکت های موفق که این راه پر پیچ و خم را طی کرده اند می تواند ما را به مقصد مطلوب برساند و تا زمانی که نتوانیم از این تجربیات موفق استفاده کنیم مستوجب پرداخت هزینه اضافه و عقب ماندگی خواهیم بود.
کارآفرینی و آموزش
آیا تا بحال از خود پرسیدهاید چرا بعضی افراد، شرکتها ، سازمانها و یا کشورها موفق هستند و بعضی دیگر خیر ؟ آیا تا بحال به این مسئله فکر کردهایم که چرا نظام جمهوری اسلامی همپای موفقیتهایی که در ابعاد علمی، سیاسی ، نظامی در سطح جهان کسب کرده اما از نظر اقتصادی پیشرفت قابل ملاحظهای نداشته است؟ چرا شرکتها، سازمانها یا محصولات و خدمات ما در حد استانداردادهای جهانی نیستند و در واقع خروجی دستگاه اقتصادی ما توانایی رقابت با سطوح بین المللی را ندارد ؟
در اسلام (برخلاف تصوری که ممکن است در جامعه پیاده شده باشد) سرمایه داری و کسب درآمد نامحدود در چارچوب شرع محترم شمرده شده . هیچ کس از سرمایه داری و ایجاد ثروت منع نشده است بلکه در خرج کردن آن محدودیتها و قوانینی وضع شده که اگر درست پیاده شوند میتوانند فاصله طبقاتی را در جامعه ما از بین ببرند .
در اقتصاد بیمار ما تنها چیزی که میتواند مفید باشد و تحول اقتصادی ایجاد کند تشویق افراد به راه اندازی کسب و کار و صنایع کوچک است . امروزه ثابت شده است که صنایع کوچک در بسیاری از کشورها رمز موفقیت اقتصادی آنها بوده نه صنایع بزرگ و سنگین .
کسانی که میتوانند صنایع کوچک را توسعه دهند و اقتصاد یک کشور را متحرک و پویا نمایند
کارآفرینان هستند در منزل چه بصورت مجازی ، مغازه شرکت یا سازمان) و با قبول مخاطرات متعدد کاری و حیثیتی بازار تازه ایجاد میکند . کارآفرینی با ایجاد شغل و حرفه و یا خوداشتغالی متفاوت است زیرا همیشه واژه کارآفرینی با ابداع و خلاقیت و تحول گرایی همراه است . هدف درس کارآفرینی و در واقع هدف شاخه کارودانش ایجاد انگیزه برای مهارت آموزی و راه اندازی کسب و کار است و این وظیفه سخت بر عهده معلمان کارآفرینی است :
دانشآموز باید یاد بگیرد که تنها داروی اقتصاد بیمار ما و تنها عامل توسعه اقتصادی ایجاد کسب و کارهای جدید و توسعه صنایع کوچک و متوسط است .
در جامعه صنعتی امروز کشوری موفق است که خود را با تغییر و تحولات محیطی در سطح بینالملل سازگار کرده و همزمان با روند رو به رشد جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی، اقتصادی ملی آنها هم به سمت اقتصاد جهانی پیش میرود که متاسفانه جامعه ما حتی هنوز در گذر از جامعه کشاورزی و نیمه صنعتی به جامعهای کاملاً صنعتی ناکام مانده و برای رسیدن به استانداردهای یک جامعه اطلاعاتی و یک اقتصاد جهانی راه سختی را پیش رو دارد .
با ایحاد شاخه کاردانش کسب و کاردارای ارزش شده چیزی که قبلاً همه از آن غافل بودهاند و فضای جامعه طوری طراحی شده بود که پشت میز نشینی و کار اداری ارزش داشت اما علی رغم ارزش گذاری به این شاخه متاسفانه نگاه کسب و کارانه و فرصت گرایانه نگاه بازار محور در دانشآموز پرورش داده نشده و حتی در سالهای ابتدایی گنجاندن درس کارآفرینی به آن به عنوان یک درس حاشیهای و به اصطلاح نمره آور نگاه میشد و این امر وظیفه معلمان کارآفرینی را در حال حاضر سنگین تر نموده است .
زیبایی کارآفرینی در این است که هر کس زیبا فکر کند برنده است . دانشآموزی که درس کارآفرینی را میآموزد باید این مسئله را کاملاً درک نماید که برای موفق شدن در بازار اقتصادی و حیطه مشاغل مختلف میبایست در زمینههای بازار و بازاریابی – در زمینه فنی و تخصصی و در زمینه تبلیغ امور مالی و مدیریتی و برنامه ریزی قوانین کار و اشتغال اطلاعات کافی داشته باشند . در کشور. کارآفرین است که با ایده و فکر جدید خود از طریق ایجاد یک کسب و کار ( چه ما تابحال به کارآفرینی به عنوان یک شغل نگاه نشده آنقدر که ما به تحصیل فرزندان در مقاطع مختلف توجه میکنیم و به کلاسهای تقویتی و کنکور آنها توجه داریم به آینده شغلی آنها اهمیت
|
|
| |
| |
ندادهایم . در کشوری که امروزه به سمت خصوصی سازی و تعدیل نیروی انسانی در بخشهای دولتی پیش میرود . هیچ نهاد ، بنگاه یا آموزشگاهی وجود ندارد که جوان و نوجوان ما را در تصمیم گیریهای شغلی یاری دهد و برای آینده شغلی آنان راه و روش ارائه دهد . معلمان کارآفرینی با ایجاد جذابیتهایی در این درس و با تلاش خود میتوانند تا حدودی این دو خلاء را پر نمایند . دعوت سخنران از نهادهای مربوطه که در امر طرح کسب و کار و اخذ جواز تاسیس دخالت دارند و یا دعوت و مصاحبه حضوری با کارآفرینان موفق و در موارد اندکی کارآفرینان شکست خورده دانش آموز را با مشکلات و لذتهای کارآفرینی آشنا کنیم . سعی کنیم بازدیدهای کارگاهی داشته باشیم و از فیلم و عکس برای اطلاح رسانی به دانشآموز استفاده کنیم . البته این مسئله را هم نباید از نظر دور داشت که موفقیت در کارآفرینی هم به عوامل فردی و هم به عوامل محیطی بستگی دارد . برای کارآفرین فردی بستر مناسب محیطی و برای کارآفرین سازمانی بستر مناسب سازمانی نیاز است . کارآفرین فردی اهل چالش است و توفیق طلبی مهمترین ویژگی اوست . او همیشه بدنبال مشاغل فعال و پویا بوده است . کارآفرینی هم ایجاد اشتغال میکند و هم ایجاد ثروت و نهایتاً ایجاد رفاه . آنچه که در درس کارآفرینی مهم است آشنایی دانشآموز با ویژگیهای فرد کارآفرین و آشنایی او با انواع طرح کسب و کار و راه میباشد . او باید از این طریق یاد بگیرد که چگونه میتواند یک ایده خلاقانه را پرورش دهد و آنرا به ارائه محصول یا خدمتی تبدیل کند و چگونه و از چه راههایی یک واحد کاری را راه اندازی نماید. او باید درک کند که موفقیت قدم به قدم بدست میآید نه یکباره و برای رسیدن به نتیجه نهایی تلاش و فعالیت خود را مرحله سازی نماید . در کنار تلاش نهاد آموزشی بر عهده نهادهای فرهنگی و اطلاع رسانی جامعه است که در رابطه با اهمیت کار و کارآفرینی بسترسازی مناسب نمایند و این باور را در جامعه پیاده کنند که کارآفرین عامل تحول و تجدید حیات علمی و عملی یک کشور است . | |
+ نوشته شده در سه شنبه سوم اردیبهشت 1387ساعت 9:33 توسط گروه آموزشی کارآفرینی | آرشیو نظرات یک نظر |
|
تعریف
شاید اصطلاح مدیریت کیفیت فراگیریکی از متداولترین اصطلاحات تجارتباشد که در سالهای اخیردرمورد تمامی تلاش هایانجام شده برای پیشبرد وبهبود کیفیت به کار رفته است. مدیریت کیفیت فراگیر،بهبودی در روش های سنتی انجام کار و تجارت و فنی اثبات شده برای تضمین بقا در جهان رقابتی کنونی به شمارمیرود. درتجزیه لغوی این اصطلاح با سه کلمه سروکار داریم:
فراگیر: نشان دهنده یهمه گیر بودن آن است. کیفیت: درجه ی تطابق کالای تولید شده با نیازمشتری را بیان می کند. مدیریت: فن،هنر یا روش اداره کردن،کنترل کردن،هدایت کردن و... است.
روح کلام درتوضیح مدیریت کیفیت فراگیرعبارت طلایی زیر است: "چنان با دیگران رفتار کن که انتظار داری با تو رفتار کنند." مدیریت کیفیت فراگیر اقدامی است هوشمندانه،آرام و مستمر که تاثیری هم نیروزا در تامین اهداف سازمان
دارد و در نهایت به رضایت مشتری، افزایش کارایی وبالا بردن توانایی رقابت در بازار ختم می شود.فلسفه و هدف این سیستم رسیدن به انسان ایده آل است. در چنین سازمانی احترام و اعتماد متقابل، نهادی و فراگیر است و انسان های خود رهبر وپرورش یافته مجریان سازمان می باشند.مدیریت کیفیت فراگیر را می توان مشارکت تمامی افراد و اجزای سازمان-از طریق کار گروهی-در پیشرفت و اصلاح مستمر دانست.
از نظر مسائل درون سازمانی،سازمان های کیفیت فراگیر بر اساس تاکیدشان بر کار گروهی و شیوه ی مدیریتی که اختیاراتی فراتر از کنترل فراهم می کند، توصیف می شوند و توسعه ی کیفیت در این سازمان ها به عنوان بخشی از فرآیند اداره ی کار در نظر گرفته می شود.همچنین تصمیمات اتخاذ شده بر اساس این نگرش است که "آیا این مورد سبب بهبود کیفیت می شود؟" نه بر پایه ی این نگرش که "کدام هزینه ی کمتری دارد؟".
از نظر مسائل برون سازمانی،می توان گفت که شرکت های کیفیت فراگیر معمولا می توانند از فروش محصولات خود درآمد بیشتری بدست آورند و نیز می توانند از وفاداری مشتری برخوردار شوند. محور تمرکز همه ی افراد در سازمان مشتری است و همه به دنبال شناختن و برآورده ساختن نیازها،کنترل،نظارت و فعالیت های توسعه طلبانه هستند.
در پیاده سازی مدیریت کیفیت فراگیر باید بر شش مفهوم اصلی متمرکز شویم: 1- مدیریتی متعهد و شریک در کار برای فراهم آوردن حمایت های بلند مدت و از بالا به پایین در سازمان. 2- تمرکز پایدار بر مشتریان داخلی و خارجی. 3- استفاده ی موثر و فراگیر از نیروی کار. 4- بهبود مستمر در کار و فرآیندهای تولید. 5- رفتار با تامین کنندگان همانند رفتار با شرکا. 6- استقرار سیستم سنجش عملکرد فعالیت ها.
هدف مدیریت کیفیت فراگیر فراهم آوردن محصول با کیفیت برای مشتریان است که انجام این کار افزایش بهره وری و کاهش هزینه را در پی دارد. با کیفیت بالاترمحصول و قیمت پایین تر آن،موقعیت رقابتی در بازار بهبود می یابد. مجموعه ی این فعالیت ها باعث می شود تا سازمان آسان تر به سود و توسعه دست یابد. علاوه بر آن،نیروی کار از نظر شغلی احساس امنیت نموده،برای کار محیطی لذت بخش ایجاد خواهد کرد. مدیریت کیفیت فراگیر به یک تغییر فرهنگی نیاز دارد. این تغییر فرهنگی اساسی و بنیادی خواهد بود و مطمئنا در زمان کوتاهی بدست نمی آید.لازم به ذکراست که سازمان های کوچک به علت حجم پایین کار قادرند این تغییرات را بسیار سریع تر از سازمان های بزرگ اعمال نمایند.
منبع: مدیریت کیفیت فراگیر/ابزارهای استراتژیک و فرهنگی/گردآورنده و مترجم گروه آژینه-تهران:موسسه خدمات فرهنگی رسا،1379
|
+ نوشته شده در سه شنبه سوم اردیبهشت 1387ساعت 9:13 توسط گروه آموزشی کارآفرینی | آرشیو نظرات نظر بدهید |
|
نشانی واطلاعاتی در مورد سایتهای مرتبط با کار آفرینی این سایت ا طلاعات مختلفی پیرامون مباحث کارآفرینی ، خوداشتغالی و ادارۀ کسب و کارهای کوچک در اختیار می گذارد . می توان کمک گرفت(business plan)از این سایت برای نوشتن یک طرح کاری 3 - http://www.cbsc.org/osbw/work shop .html در این سایت اطلاعات جامعی در خصوص شروع یک کسب و کار کوچک ( با استفاده از یک ایدۀ اولیه ) و ارائه راه کار عملی جهت بودجه بندی در مراحل برنامه ریزی کار و بازاریابی برای شروع کار در اختیار گذاشته می شود . 4 - http://www.entre – ed.org این سایت از جمله اصلی ترین منابع دسترسی است که امکان کپی ( مجانی ) مواد آموزشی مرتبط با علوم کارآفرینی در آن وجود دارد . 5 - http://www.ed.gov/data bases/ERIC DIGESTS/ed363799.html در این سایت با مبحث کارآفرینی زنان بیشتر آشنا می شوید . سایت آمازون در واقع یک فروشنده اینترنتی کتاب محسوب می شود . ( نمونه ای از کسب و کار الکترونیکی ) 7 - http://www.mckendree.edu/majors/majors.html این سایت فرصت های شغلی منطبق بر مدرک تحصیلی شما را ارائه میدهد . 8 - http://www.dbm.com/jobguide/ این سایت امکان اتصال به صدها سایت با موضوعاتی نظیر فرصتهای شغلی ، اطلاعات مربوط به شغل و میزان حقوق ، مشاوره جهت ارائه رزومه ، مشخصات کارفرمایان ، پیش بینی رشد یک منطقه ( توسعه بازار کار ) و بسیاری مباحث دیگر را به شما می دهد . 9 - http://www.workplace.hrdc-drhc.gc.ca این سایت امکان آشنایی با اینترنت را به شما می دهد . در ضمن اطلاعات مختلف مرتبط با اشتغال را نیز ارائه می دهد . 10 - http://www.workinfonet.bc.ca/Imisi/making/mcstoc.htm این سایت بازار کار ار تشریح کرده و آن را با زبانی ساده و قابل فهم به شما ارائه می دهد . اینکه چطور اطلاعات مفیدی دربارۀ یک شغل بیابید و جایگاه اطلاعات در انتخاب یک شغل ، نیز جزو خدمات این سایت محسوب می شود . گروه کارآفرینی سازمان |
+ نوشته شده در سه شنبه سوم اردیبهشت 1387ساعت 9:3 توسط گروه آموزشی کارآفرینی | آرشیو نظرات نظر بدهید |
|
جایگاه بازاریابی در کسب و کار "عاقل ترین مردم کسی است که به آیندۀ کارها بیندیشد " حضرت علی ( ع )
مقدمه پس از راه اندازی کسب وکار باید به دنبال آن بود که دریافت چگونه و از چه راههایی می توان در بازار پر رقابت امروزی ماندگار شد و محصول یا خدمت خود را گسترش داد . زیرا اگر به دنبال توسعه ی محصول یا خدمت خود نباشید به احتمال زیاد در کسب و کار خود موفق نخواهید شد . بسیاری بازاریابی را به معنی فروش یا تبلیغات می دانند ، در حالی که مفهوم بازاریابی فراتر از فروش و تبلیغات است . تحقیقات به موقع بازار ، کلیدی جهت موفقیت است . تخمین تقاضا جهت محصولات یا خدمات ، جمع آوری اطلاعات از صنایع داخل و خارج کشور ، توجه به آمارهای که در دسترس است و استفاده از تجربه ی دیگران می تواند در امر بازاریابی به شما کمک نماید .
مفهوم بازاریابی به طور ساده می توان گفت که بازاریابی هنر پیداکردن مشتریان برای محصولات یا خدمات خود به ساده ترین روش ممکن است. از دید اقتصاددانان ، بازاریابی عبارت از مجموعه فعالیت های انسانی – اقتصادی هدایت شده جهت ارضای نیازها و خواسته های افراد جامعه از طریق فرایند مبادلات می باشد . بر اساس تعریفی دیگر ، بازاریابی عبارت است از همه ی تلاش های نظام مند برای شناخت بازار و اقدام نسبت به انواع تقاضاها ، با توجه به نظام ارزشی جوامع و هدفهای سازمانی .
استراتژی بازاریابی استراتژی بازاریابی بر محور مشتری شروع می شود و خاتمه می یابد . بنابراین در مسیر توسعه این استراتژی ضرورت دارد رویاها ، بینش و علاقه تان را فراموش کنیدو فقط به مشتری بیندیشید . وقتی صحبت از بازاریابی است خواسته های شما مهم نیست . تنها چیزی که اهمیت دارد خواسته های مشتری است . تمایلات مشتریان امروزه به حدی تنوع یافته که نمی توان آنها را در دسته های بزرگ تقسیم بندی کرده و براساس این استراتژی بازاریابی را تعریف کرد . به بیان دیگر امروزه مشتری تمایل دارد تا بر اساس خواسته های شخصی اش خدماتی را دریافت کند ، تنها راه حل براورده شدن این خواسته ها ، مدیریت روابط مشتری است . چهار قدم اصلی این مدیریت عبارتند از : - شناسایی مشتری واقعی ؛ - اختلاف قایل شدن بین مشتریان ؛ - ایجاد ارتباط با مشتریان فعلی و یادگیری از آنها ؛ - مطابق ساختن محصول یا خدمت با نیازهای مشتریان . همانطور که مشاهده می کنید ، چهار قدم فوق بر اساس شناخت تک تک مشتریان و برقراری ارتباط متقابل با هرکدام از آنها بنا شده است . عدم شناخت مشتری و یا نقص در مدیریت دانش ، مدیریت نا کارآمد بازاریابی را در پی خواهد داشت . بازاریابی بر اساس دانش این نیاز را براورده کرده و ترکیبی مناسب از شناخت مشتری ( به کمک تکنیک های استخراج اطلاعات ) و اداره اطلاعات ( مدیریت بر اساس دانش ) را ارایه کرده است . بنابراین سه بخش اصلی بازاریابی بر اساس دانش عبارتند از : تهیه ی برگه ی مشخصات مشتریان ؛ تجزیه و تحلیل انحرافات و تجزیه و تحلیل روند .
عناصر بازاریابی برای شناخت بهتر بازاریابی باید چهار عنصر بازاریابی راکه در زبان انگلیسی با واژه هایی شناخته می شوند که با حرف « P » آغاز می گردد و به چهارP معروف اند یاد گرفت . این عناصر عبارتند از : - محصول : هرشرکتی برای خود محصولات یا خدماتی دارد که باید تا حدی خواسته ها و نیازهای مشتریان را برآورده کند . - قیمت : قیمت محصولات یا خدمات باید در حدی باشد که مشتریان فکر کنند ارزش خریدن و استفاده را دارد . - ارتقاء : محصولات یا خدمات باید توسعه و گسترش یابند ، به طوریکه مشتریان بالقوه از موجود بودن آن اطلاع پیدا کنند . - مکان : محصول یا خدمات باید در محل مناسبی عرضه شود تا مشتریان بتوانند به راحتی به آن دسترسی پیدا کنند . بازار به گروههای مختلف مردم تعلق دارد و انسانها با یکدیگر متفاوتند . به همین دلیل سلیقه های مختلفی نیز دارند . بنابراین از نظر بازاریابی چهار عامل عمده برای تقسیم مردم به بخش ها و گروههای مختلف وجود دارد که عبارتند از : سن ، طبقه اجتماعی ، محل و فرهنگ و مذهب .
چهار قانون طلایی در بازاریابی عنصر محصول یا خدمت نقش بسزایی ایفا می نماید . اگر محصولات یا خدمات خوب و مناسبی را انتخاب کنید و چهار قانون طلایی را که در زیر به آنها اشاره شده است رعایت نمایید ، در بازاریابی و فروش موفق خواهید بود . - قانون اول : بازارمحور باشید ، نه محصول یا خدمت محور : ابتدا در بازار تحقیق کنید و نیازهای مردم و بازار را شناسایی کرده و پس از آن به تولید محصولات یا خدمات بپردازید . - قانون دوم : به اجزای محصول یا خدمت خود توجه بیشتری کنید : طراحی محصول یا خدمت باید متناسب با هدف بوده و نام گیرا و جذابی داشته باشد ، در عرضه محصول یا خدمت باید تنوع ایجاد کرد و از این طریق به مشتریان امکان انتخاب بیشتری داد . - قانون سوم : منحنی عمر محصول یا خدمت خود را بشناسید : همه محصولات یا خدمات منحنی عمر مشابهی دارند . آنها راه اندازی می شوند ، فروششان رشد می کند و به حد بلوغ می رسند ، پس از آن بازار را اشباع می کنند و در نهایت کهنه و قدیمی شده ، از رده خارج می شوند . لازم است پس از شناخت منحنی عمر محصول یا خدمت خود ، برای استمرار فعالیت ، تولید آن را دائماً تازه و به روز کنید تا مانع کاهش میزان فروش شوید . - قانون چهارم : محصولات یا خدماتی تولید کنید که متفاوت با محصولات یا خدمات رقیبان باشند : تولید محصولات یا خدمات مختلف نیاز به تحقیق و کنجکاوی دارد . امروزه اکثر شرکتها و کسب و کارها برای تضمین موفقیت خود به دنبال آن اند که محصول یا خدمت متفاوتی با رقیبان خود به مردم عرضه کنند . بنابراین اگر شما برای این پرسش که « تفاوت محصولات یا خدمات شما با رقیبان چیست که باعث می شود مشتریان آنرا تقاضا نمایند ؟ » پاسخی داشته باشید ، محصول یا خدمت متفاوتی از دیگران عرضه خواهید کرد .
نتیجه برای فروش کالا و یا ارائه خدمات در داخل یا خارج از کشور احتیاج به بازاریابی می باشد . مدیران بنگاه های کارآفرینی و شرکتهای تولیدی و بازرگانی باید با شناخت بازار و تحلیل آن ، سهم مناسب از بازار را برای خود به دست آورند و با عرضه محصول یا خدمتی با قیمت مناسب ، به کارگیری روشهای مطلوب توزیع ، استفاده از تبلیغات آگاه کننده ، شناسایی رقبا و شناخت فرصت ها و تهدید های محیطی ، سهم بازار محصولات یا خدمات خود را افزایش دهند و با خلاقیت ، ابتکار ، انعطاف پذیری وتطبیق منابع با نیازها ، علاوه بر افزایش سهم بازار ، مشتریان خود را نیز حفظ نمایند . بازاریابی در واقع عمل ساده ایست اما نکته مهم در بازاریابی ، این است که بدانید مشتریان چه می خواهند . برای شناخت مشتریان و بازار می توان از تحقیق میدانی و یا تدوین پرسشنامه استفاده نمود .
منابع 1) ای گربر م. ، راز موفقیت در کسب و کار آزاد ، ترجمه مهندس حسن اسلمی آرانی ، انتشارات آوازه 2) احمدپور داریانی محمود و محمد عزیزی ، کار آفرینی ، انتشارات محراب قلم ، 1384 3) آیت اللهی محمد جواد و عباس صدری ، کار آفرینی ، انتشارات شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران ، 1382 4) شیخ سجادیه محسن ، ماهنامه تخصصی بازاریابی ، شماره 30 ص 30 5) ترکمانی جواد ، ماهنامه تخصصی بازاریابی ، شماره 6 ، ص 30 6) فنی محمد رضا، ماهنامه تخصصی بازاریابی ، شماره 30 ص 44
|
+ نوشته شده در سه شنبه سوم اردیبهشت 1387ساعت 8:58 توسط گروه آموزشی کارآفرینی | آرشیو نظرات نظر بدهید |
|
بنام خدا دکترسعیدسعادت یکی ازکارآفرینان نمونه کشوری می باشد که مؤسس ومدیرعامل مجتمع فنی تهران،ریاست مؤسسه ی آموزش عالی فن آوران تهران ومؤسس ومدیرمسئول مؤسسه ی فرهنگی دیباگران تهران است،کسی که با انتشار بیش از1000عنوان کتاب علمی-کاربردی در زمینة کامپیوتروفن آوری اطلاعات،درکشورپیشتاز بوده است ومدیریت واحداعزام دانشجو به کشورهای قبرس،دبی،انگلستان،استرالیا و کانادا را برعهده دارد.سوابق شغلی وپژوهشی ازاودرنهایت،یک کارآفرین نمونه ویک ناشرنمونه درزمینة الکترونیک،کامپیوتروتجارت الکترونیکی ساخته است دکترسعادت درسال 58 از دانشگاه شریف فارغ التحصیل شده ودرسال 79 فوق لیسانس IT و در سال 84 نیز دررشته ی کامپیوترموفق به اخذ مدرک دکترا گردیده است . وی درسال 54زمانی که دانشجو بود مبتکرکلاسهای کنکورفوق دیپلم در ایران بوده است وازسال 54تا57 به آموزش داوطلب های فوق دیپلم به لیسانس دررشته ی عمران،مکانیک و... پرداخته است.بعداز انقلاب اقدام به تأسیس آموزشگاهی درزمینه ی برق،الکترونیک والکترومکانیک نمودوسپس باورود کامپیوتربه ایران به تدریس دوره های مختلف کامپیوتر پرداخت. وی درسال67 اولین مجوزآموزش کامپیوتررا از سازمان فنی و حرفه ای دریافت کرد.هدف او از آموزش رشته های فنی،ایجادمهارت درداوطلب ها به منظور توسعه ی اشتغال و ایجادفرصت های شغلی بود.علاوه برعلاوه برآن از بدو فعالیت در زمینه آموزش رشته های مهارتی،اقدام به نگارش و انتشارکتاب های مهارت آموزش در رشته های فنی نمود که حاصل آن امروزه بیش از هزارعنوان کتاب بوده است . دکترسعادت در زمینه نشرکتاب نیزمجوزی از وزارت ارشادبا نام«مؤسسه فرهنگی هنری دیباگران تهران»دریافت کرده است ونخستین روزنامة تخصصی درزمینه ی فن آوری اطلاعات وارتباطات کشوررابا نام روزنامه ی«فن آوران اطلاعات تهران»منتشرساخته است و همچنین به منظور توسعه ICT درکشوماهنامه ی «وب»را منتشر نموده که از نشریات برگزیده درجشنواره مطبوعات کشوری می باشد.دکترسعادت هدف خودرا از فعالیت هایش توسعه ی فن آوری ارتباطات و اطلاعات درکشورمی داند . بعضی به او لقب «بیل گیتس»ایران را داده اند . دکترسعادت فعالیت آموزشی خود را از یک اتاق اجاره ای در خیابان «سپه»شروع کرد و بدون حمایت مالی از دیگران به تدریج مراحل ترقی را طی نمودتا جایی که امروزه نمایندگی و شعبه های مختلفی از«مجتمع فنی تهران»درشهرهای بزرگ و گوچک و درتهران تأسیس شده است و علاوه برآن امکانات ادامه تحصیل دراسترالیا،دبی ودیگرکشورهای جهان از طرف«مجتمع فنی تهران»فراهم گردیده است . به عقیده دکترسعادت عوامل مؤثردرموفقیت عبارتند از : 1-زندگی کردن درآینده 2-عشق وعلاقه ی فراوان به سازماندهی و کنترل 3-همواره دنبال فرصت ها بودن اومی گوید که هرگز فرصت خالی درزندگی نداشته است و با دنبال کردن اخبارسیاسی-اجتماعی از آن درجهت توسعه ی فعالیت های حرفه ای خودبهره می برد و همیشه درحال یادگرفتن و یاددادن است . دکترسعادت خودرا فردی می بیندکه عاشق توسعه و خدمت به مردم است و برای توسعه ی آموزشی گام برمی دارد . وی مهمترین وجه خوب آموزشی مؤسسه ی خود را دراین می داند که آموزشهایی به روز و متناسب بافن آوری روز داشته و موفقیت خود را حاصل تلاش دسته جمعی همکارانش می داند. تلاش دسته جمعی همکارانش می داند دکترسعادت درفعالیت های خود،نظم،اصول و قواعد رابکارمیبرد وهرروزدر فکر نوآوری،ابتکاروتغییرمداوم درفضای کاری است . وی معتقداست بسیاری ازکسانی که موفق هستندتوانسته اند بامردم،ارتباط خوب ومؤثربرقرارکنند.اوعامل موفقیت خودرا درارتباط می داند . یکی ازنوآوریهای «مجتمع فنی تهران»طرح آموزش مهارت های زندگی بااستفاده از فن آوری و ارتباط است . این طرح برای کودکان 5تا12 سال طراحی و پیاده شده است ودرحال حاضردرحدود 10هزارکودک از طرح«پکا»(پیشتازان کامپیوتر ایران)بهره مندی می شوند. در«مجتمع فنی تهران»رشته های زیرآموزش داده می شوند .گرافیک،معماری،علوم کامپیوتر،مدیریت،بازرگانی،مدیریت جهانگردی،مهندسی برق و الکترونیک،ICDL،تجارت الکترونیکی،انیمیشن گرافیک،طراحی لباس،اتوماسیون اداری،زبان انگلیسی و .. منبع : ماهنامه شادکامی ،آبان 85 ،ص 16 گفتگو با دکتر سعیدسعادت
|
+ نوشته شده در سه شنبه سوم اردیبهشت 1387ساعت 8:52 توسط گروه آموزشی کارآفرینی | آرشیو نظرات نظر بدهید |
| |||||||||||||||
مهمترین اختراع بشر در قرن نوزدهم»اختراع روش اختراع« بوده است.یعنی انسان در قرن نوزدهم توانست روشهایی را برای اختراع کردن اختراع کند و این روشها را تکنیکهای خلاقیت نامید . تاکنون بیش از صدها تکنیک شناخته شده است که افراد و سازمانها به وسیله آنها می توانند موانع ذهنی خود را بشناسد یا به طور ناخودآگاه از آنها مصون بمانند تا بتوانند ایده های جدیدی به دست آورند و مسایل خود را خلاقانه به شکل فردی یا گروهی حل کنند از میان تکنیکهای خلاقیت به انواع زیر می توان اشاره کرد . تکنیک فهرست خصوصیات : در این روش که اولین بارتوسط رابرت کرافورد مطرح شد به جای اینکه موضوع به شکل کلی بررسی شود آن را به اجزای کوچک و کوچکتر تقسیم کرده،هرجزء را به طور مستقل بررسی می کنیم.یکی ازمزایای این روش این است که به وسیله آن مطمئن می شویم به تمام ابعادوجوانب موضوع توجه می شود . در این روش ، فهرستی از صفات و ویژگیهای مختلف موضوع مانند شکل،اندازه،رنگ،جنس،کاربرد و ... تهیه می شود . سپس برهرخصوصیت متمرکز می شوند و روشهایی که بتوان به وسیلة آنها خصوصیات را اصلاح کرد یا تغییر داد یا بهبود و ارتقاء بخشید،جستجو می شود و از این رو،درفرایند این تمرکزها،جست و جوها و تأملها،ایده های جدیدی به ذهن خطور می کند.برای مثال ،فرض کنید تولیدکنندة چراغ قوه اید و از طرف رقبا و مشتریان خودتحت فشارید تا کیفیت محصولتان را بالاببرید.به این منظور،قصد دارید از تکنیک فهرست خصوصیات استفاده کنید.ابتدا چراغ قوه را به قطعات و اجزای تشکیل دهندة آن،یعنی پوسته (بدنه چراغ قوه)باتری،کلید،حباب تقسیم می کنید،سپس همانطور که در جدول نشان داده شده مقابل هریک از قطعات ، ویژگیهای فعلی آن را قید می کنید و می کوشید در مورد هر یک از خصوصیات به طور جداگانه فکر کنید تا آن را اصلاح نمایید یا بهبود بخشید مثلاً در مورد باتری ممکن است به این ایده پی ببرید که می توان از باتریهای قابل شارژ استفاده کرد یا به جای کلیدهای دو حالته(خاموش و روشن)می توان از کلیدهای سه حالته(پرنور-خاموش-کم نور) استفاده کرد.همین طور می توانید ایده هایی در مورد دیگر قطعات و خصوصیات چراغ قوه به دست آورد . بایدتوجه داشت که اگر این نوع تقسیم بندی به نتیجه نرسد می توانید از ابتدا ویژگیهای چراغ قوه را براساس خصوصیات دیگری مثل وزن،مشتری،قیمت و... تقسیم بندی و فرایند یاد شده راتکرار کنید .
تکنیک واژه تصادفی : در این روش،ارتباطی اجباری بین موضوع موردنظر ویک واژه که به طورتصادفی از فرهنگ لغات به دست می آید(یاچیزهایی که در اطرافمان می بینیم)برقرار می کنیم.انتظار می رود هنگام تلاش برای برقراری چنین ارتباطی،ایده ها و نظرات جدیدی راجع به موضوع به دست آوریم.اما اگرموفق نشویم،میتوانیم واژه تصادفی دیگری را امتحان کنیم.به عنوان مثال،فرض کنید صاحب کارخانه تولید تلویزیون هستید وقصد دارید با استفاده از تکنیک واژه تصادفی ،به ایدة جدیدی در مورد تلویزیون دست یابید . به این منظور ، فرهنگ لغات را بازکرده اید و به طور تصادفی به کلمه(پنیر) رسیده اید . با کمی دقت در حالات،صفات،مزایا،معایب،موضع ظاهری و ترکیبات پنیر،می توان گفت چون پنیر دارای سوراخهایی است ، پس تلویزیون هم باید دارای سوراخهایی باشد.به این ترتیب طرح تلویزیونهایی که صفحة آنها بتواند همزمان تصاویر چند کانال را نمایش دهد در ذهن تداعی می شود . تکنیک«چه می شود اگر......؟» به طورکلی برای خلاق شدن می باید فکر انسان از قالبهای ذهنی،شرایط موجود،عادتها و پیش فرض های موجود و ... آزاد شود تا بتواند به موضوع از ابعاد و زوایای مختلف بنگرد و ایده های جدیدی به ذهن خطور کند . برهمین اساس تکنیک «چه می شود اگر....؟» طراحی شده است تا کمک شایانی به آزادسازی فکر کند . در این روش ، توصیه می شود برای یافتن ایده های جدید یا راه حل خلاق مسئله، از گروه سوالات«چه می شود اگر......؟» استفاده کنید و آن را به قدری تکرار و تمرین کنید تا برایتان یک عادت شود . به عنوان مثال اگر قصد دارید در مورد ساختن یک مدادپاک کن جدید ایده هایی به دست آورید،می توانید سوال کنید:«چه می شود اگر مدادپاک کن ها خوراکی باشند؟» یا«چه می شود اگر مدادپاک کن به صورت کیلویی فروخته شود؟»یا «چه می شود اگر عمل پاک کردن به وسیله اسپری انجام گیرد؟» از این تکنیک می توان برای پرورش قدرت خلاقیت ، بدون داشتن موضوع خاصی استفاده کرد،ضمن اینکه به عنوان یک تفریح یا شوخی و سرگرمی نیز در همه اوقات قابل استفاده است به عنوان مثال ، می توان پرسید : -چه می شود اگرخریدار کتاب بتواند بخشهایی از کتاب را بخرد؟ -چه می شود اگر به جای ماشینها،خیابانها متحرک باشند ؟ -چه می شود اگرهمه قادر باشند افکار دیگران را بخوانند ؟
|