پارسی71

سایتی برای تمامی طعم ها!

پارسی71

سایتی برای تمامی طعم ها!

پیشنهاداتی برای عدم ترشیدگی دوشیزگان (طنز)


1- یقه اولین خواستگار رو بچسبید که شاید تنها شتر بخت شما باشه.


2- ناز و ایراد گرفتن رو بذارید کنار.


3- در معرض دید باشید، گذشت اون زمان که می‌گفتن: من اون دختر نارنج و ترنجم که از آفتاب و از سایه می رنجم.


4- سن ازدواج رو بیارین پایین، همون 17 یا 18 خوبه. بالاتر که برین همچین بگی نگی از دهن می‌افتین.


5- تموم دوست پسراتونو تهدید به ازدواج کنید، اگه موندن چه بهتر، نموندن دورشون رو درز بکشید.


6- دعای باز شدن بخت رو دور گردنتون آویزون کنید، یه وقت کتابشو دور گردنتون آویزون نکنید که گردن لطیفتون کج می‌شه.


7- پسر‌های فامیل بهترین و در دسترس‌ترین طعمه‌ها هستند، رو هوا بقاپیدشون.


8- رو شکل و شمایل ظاهری پسرها زیاد حساسیت به خرج ندید، پسرهای خوشگل، هستن دچار مشکل...!


9- توی اجتماع بر بخورید، با مردم قاطی شید، با ننه صغرا و بی‌بی عذرا نشست و برخاست کنید، همینا هستن که شادوماد می‌سازن واستون.


10- یه کم به خودتون برسید، منظورم آرایش و برداشتن زیر ابرو و ریمل و پودر و سایه و کرم شب و روز و ماسک خیار و فر مژه و خط لب و خط چشم و... نیست. حداقل قیافه یه آدم رو داشته باشید.


11- در پوشش دقت کنید، لباس چسب و کوتاه فقط آدمای بوالهوس رو دورتون جمع می کنه، یه پوشش سنگین و اندکی رنگین با حفظ معیارهای دوماد پسند بهترینه.


12- مهمون که میاد قایم نشید، چای ببرید، پذیرایی کنید، خلاصه یه چشمه بیاین که بعله ما هم هستیم.


13- سعی کنین از هر انگشتتون هفت نوع هنر بباره که مامانه بتونه جلوی در و همسایه قر و قمیش بیاد که دخترم قربونش برم اینجوریه و اونجوریه...


14- تا مامانه و باباهه می‌گن دخترمون دیگه وقته عروسیشه مثل لبوی نپخته سرخ نشین و در برید، در حرکات و سکناتتون این نظر رو تایید کنید و دنبالشو بگیرید.


15- بلاخره اگه خدای نکرده می‌خواین جزو اون یک میلیون و هفت صد هزار دختر بی شوهر نباشید (تازه اگه همه پسرای این مملکت دوماد شن، که نمی شن) هر چی دارید، رو کنید، منظورم اعضا و جوارحتون نیست منظورم کمالات و هنر مندیاتتونه.


16- و اینو بگم که از هیچ دوره زندگیتون به اندازه وقتی که با نامزد محبوبتون زیر سایه درخت توی یه پارک خلوت دارید صحبت می کنید لذت نخواهید برد، حالا به بعدنش کار ندارم.


17- ...و آخرین توصیه اینکه عوض اینکه توی جریانات عشقی خیابونی و زودگذر غرق بشید و مثل کبک سرتونو زیر برف کنید یه خورده به فکر زندگی آینده‌تون بشید و اینقدر از این دست به اون دست نرید چون کثیف می‌شید، می پکید.

هدف خداوند از آفریدن مردها (طنز)



فقط خانم ها بخونند…



چرا خدا مردها را آفرید؟


1. هدف خاصی نبود 2. گِل اضافه مونده بود 3. نسخه آزمایشی بود 4. اصلا کار خدا نبود


چرا خدا مردها را از روی زمین برنمی دارد؟...



1. از نظر خدا مردها وجود خارجی ندارند
2. مگه ما روی زمین مرد هم داریم 3. وجود اینگونه از درندگان برای موازنه جمعیت روی زمین ضروری به نظر میرسد 4. حالا چه عجله ایه؟


اگه خدا مردها را نمی آفرید چی می آفرید؟


1. چیز خاصی نمی آفرید 2. پیراشکی 3. خروس دریایی 4. فضای خالی
اگر جمعیت مردها منقرض شود چه می شود؟ 1. مگه قراره اتفاقی بیافته 2. خارشتر کویر لوت که آفت نداره 3. اکوسیستم به شرایط بدون انگل برمی گردد 4. یه هیولا کمتر دنیا قشنگتر


چه وقت مردها عاشق می شوند؟


1. چه وقت مردها عاشق نمی شوند! 2. هر وقت مامانشون بگه 3. چون یکدفعه می شوند خودشان هم نمی دانند که کی می شوند 4. یک روز از همین روزا !


مردها چه وقت عشق قبلی خود را فراموش می کنند؟


1. در همون وقتی که عشق جدید خود را کشف می کنند 2. جدید و قدیم نداره فقط بازیگر نقش زن عوض میشه .(قانون 4 نیوتن) 3. بستگی تام و تمام به میزان تستسترون دارد. 4. رابطه مستقیم با نظر مادر بزرگ کودک فهیم دارد.


مردها معمولا هر چند مدت یکبار عاشق می شوند؟


1. هر شب 2. هر وقت که خدا بخواد 3. هر وقت تستسترون بگه 4. سیکل خاصی ندارند


مردها وقتی تصمیم به ازدواج می گیرند چه کار می کنن؟


1. اون موقع نمی تونن کار خاصی بکنن! 2. تمام تلاششون رو می کنن که بتونن 1 کاری بکنن! 3. به مامانشون می گن که 1 کاری بکنه چون دیگه وقتشه که اونا رسما خیلی کارا بکنن! 4. می رن کلاس آمادگی جسمانی!!


وقتی مردها تصمیم می گیرن ازدواج کنن چی می گن؟


1. چیزی نمی گن چون وقت عمله 2. وقت نمی کنن چیزی بگن 3. اولش چیزی برا گفتن ندارن ولی بعد که خرشون از پل گذشت نطقشون باز میشه 4. در این برهه از تاریخ طبیعی هیچ کس نمی فهمه که اونا چی می گن


مردها چطور زن زندگی شون رو می گیرن؟


1. با دست 2. با تور 3. با چنگول 4. با زبون


معیار مردها برای انتخاب همسر چیه؟


1. هر که پیش آمد خوش آمد 2. به روش جستجوی ترتیبی در لیست سیاه 3. ده بیست سی چهل 4. به قول مادر بزرگ پسر، دختر مثل پارچه می مونه هر روز 1 مدل بهترش میاد، وامیستن بهترش بیاد چند بار گفتید واقعاً،واقعاً !! خیلی به مردها خندیدید!




پس نتیجه اینکه : خدا مردها را آفرید که گاهی خانمها را بخندانند و اغلب اوقات آنها را حرص بدهند !
شما جدی نگیر جهت مزاح گفتن…

لطیفه هایی ویژه کوچولوها



خستگی
حسنک تا ظهر خواب بود.مادر صدایش کرد و گفت:« حسنک بیدار شو؛ خسته نشدی این قدر خوابیدی؟»….
حسنک خمیازه ای کشید و گفت:« چرا مامان، خیلی خسته شدم. برای همین دوباره می خوابم تا خستگی ام در برود.»
دم گربه
مادر:«گلی تپلی، چرا دم گربه رو می کشی؟»
گلی تپلی: مامان، فقط دمش رو نگه داشتم، خودش آنرا می کشد!»
برق مجانی
آموزگار:فرق میان برق آسمان و برق خانه چیست؟
دانش آموز:فرقشان این است که برق آسمان مجانی است ولی برق خانه باید پول بدهیم.
مشق
معلم:احمد مشقت را نوشته ای؟
احمد:فقط یک صفحه اش مانده آقا.
معلم:مگه چند صفحه بود؟
احمد:یک صفحه آقا!
چای شیرین
معلم:جمله ای بسازی که در آن کلمه ی شکر باشد.
شاگرد:چای را سر کشیدم.
معلم:پس کلمه ی شکر کجاست؟
شاگرد:داخل چای!
سکوت کامل
معلم:دلم می خواهد درست پنج دقیقه کلاس در سکوت کامل باشد. طوری که اگر سوزنی به زمین افتاد صدای آنرا بشنویم.
کلاس ساکت شد. هنوز یک دقیقه نگذشته بود که احمد گفت:آقا معلم! پس چرا سوزن را نمی اندازید؟

سوال تاریخی
علی:رضا! اولین سلسله ای که در ایران تشکیل شد چه سلسله ای بود؟
رضا:سلسله جبال البرز!
یک لقمه نان
بچه:بابا امروز نرو سر کار. بمان با هم بازی کنیم!
بابا:باید بروم دنبال یک لقمه نان، عزیزم.
بچه:بمان خانه و یک لقمه نان را از مامان بگیر!
اندازه ی قاره ی آفریقا
مادر:مریم! بگو ببینم اندازه ی قاره ی آفریقا چه قدر است؟
مریم:ده سانتی متر.
مادر:اشتباه نمی کنی؟
مریم:نه مامان! خودم از روی نقشه اندازه گرفتم