«و نخستین چیزی که قبل از
جانوران آفرید، آب بود و آسمان. خدا بر آب بود و چون خواست که خلق را
بیافریند، از آن بخاری بیرون آورد و بخار بالای آب برآمد و آن را آسمان
نامید.آن گاه آب را بخشکانید و آن را زمین کرد. آن گاه زمین را بشکافت و
هفت زمین کرد...»
مطابق اساطیر ایران باستان، «خرداد» یکی از مینویان
است که از آفرینش گیتی آب را به خویش پذیرفت. سپس آن را به «تی» که «تشتر»
بود سپرد و تشتر به یاری فروردین که فروهر پرهیزگاران است، آب را به مینویی
به باد سپرد، باد هم آن را به نیکویی به کشورها راهبر شد و از طریق آسمان
آن را به همه جا رساند و با افزار ابر، بر جهان بباراند.
یکی
از اعتقادات تهرانیان قدیم، در بختگشایی دختر، این بود که وقتی پنبه زنی
را به خانه میآوردند، و مشغول کار میشد، پس از مدتی که کار میکرد، با
تمهیدی از او میخواستند که دست از کار بکشد و برای صرف چای به داخل خانه
آید، در این زمان به سرعت دختر دم بخت را میآوردند و به طوری که پنبه زن
نبیند، دختر را از میان کمان پنبه زنی عبورش میدادند و اعتقاد داشتند که
به زودی زه کمان هنگام کار پنبهزن پاره میشود و به این ترتیب بخت دخترشان
هم باز میگردد.
یا عقیده دیگر این که هرگاه قرار بود، قصابی برای کشتن گوسفند نذری به خانه همسایه رود، مادر دختر چادر دخترش را برداشته، نزد قصاب میرفت و از او خواهش میکرد که پس از سر بریدن گوسفند، چادر دختر را از توی روده آن عبور دهد. با این امید که وقتی دختر چادر را سر کرد، به زودی بختش باز شود.