نفس با مرگ برگ خاطرات عشق هم دم شد
از آن دم که میان ما حرف قصد رفتن شد
تو رفتی و هنوز این عقربه کز کرده کنج ساعتم
در خلوت این خانه من با عکس تو در صحبتم
بی تو گرفتارم هنوز در وسعت تنگ حصار حادثه
بی نام تو محبوب من معنای شعرم ناقصه
تو رفتی قسمت احساس من اندوه و ماتم شد
دلم ماند و نبود تو، غزل ها گنگ و مبهم شد
تو رفتی و هوای آسمانم تیره و پر ابر و دلگیره
نه امید و نه آرامش سراغی از دل تنها نمیگیره
دوشنبه 15 مهر 1392 ساعت 05:11 ب.ظ