محمد علی صفا (ت 1328ش – م 1359ش)
شهید محمدعلی صفا، سال ۱۳۲۸ شمسی در شهرستان بجنورد در
خانواده ای متدین چشم به جهان هستی گشود. محمدعلی پس از گذراندن مقطع
تحصیلی ابتدایی در دبستان ابن سینا، دوره متوسطه را در دبیرستان همت به
پایان رساند و سپس وارد ارتش شد. با توجه به اینکه هدف ارتش در آن هنگام
تشکیل یک پایگاه کماندویی در ایران بود و شهید صفا نیز در رشتههای مختلف
ورزشی از جمله کاراته و کونگفو مهارت ویژهای داشت، پس از پشت سر گذاشتن
دورههای انتخابی در ایران، برای تکمیل دورههای تخصصی کماندویی در پایگاه
کماندویی رویال مارین انگلستان – معروف به «پایگاه موشهای صحرا» – انتخاب
گردید.
محمدعلی به مدت یک سال، دوره کماندویی را در انگلستان گذراند و
توانست علاوه بر دورههای تخصصی تارزان کورس، پریدن از ارتفاعهای بلند
آبشار و کوه و دورههای رزمی، مدرک تخصصی «S. P. S» شکار تانک را نیز از
پایگاه آموزشی دریافت دارد. شهید صفا سپس به ایالات متحده فرستاده شد و
موفق شد در پایگاه جان. اف. کندی پس از طی مراحل آموزشی سخت و طاقتفرسا،
مدرک تخصصی انهدام ناوهای جنگی را هم از آمریکا کسب کند. محمدعلی از جمله
کسانی بود که بهواسطه انجام عملیاتهای عالی و بینظیرش در پایگاههای
کماندویی، برای دورههای کماندویی در جنگلهای آمازون – که به «زندگی در
شرایط سخت» معروف است – انتخاب شده بود.
وقتی که در روز سی و یکم شهریورماه سال ۱۳۵۹ش، ارتش بعث عراق به ظرفیت ۲ لشگر تانک و با تمام تجهیزات، ناجوانمردانه به مرزهای نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران تجاوز کرد و نیمی از خرمشهر را به اشغال خود درآورد. در این هنگام، شهید صفا بههمراه سایر کماندوهای نیروی دریایی بوشهر با رشادت و جانفشانی و درحالیکه تعداد نفرات آنها کمتر از یک دهم لشگر عراق بود، ۱۶۰ تانک لشگر متجاوز بعثی را منهدم کردند و ارتش صدام را به عقب راندند بهگونهایکه بهعلت خسارت سنگینی که کماندوهای نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به لشگر تانک صدام وارد آوردند بعد از اشغال خرمشهر، صدام متجاوز، خرمشهر را «گورستان لشگر تانک» خود نامید. پایمردی دلاوران کماندوهای نیروی دریایی ارتش جان برکف ما و افراد محلی و دیگر نیروها ادامه داشت تا بر اثر خیانت بنیصدر – رئیسجمهور وقت ایران که معتقد بود ارتش ایران بایستی عقبنشینی کند تا مذاکرات صلح آغاز شود – هیچ سلاح و مهماتی در اختیار کماندوها قرار نگرفت و سرانجام با وجود مقاومتهای بسیار کماندوهای نیروی دریایی ارتش و پس از انهدام صدها تانک و تار و مار نمودن لشکر تجاوزکار عراق، محمدعلی صفا در تاریخ 4 آبان ۱۳۵۹ هجری شمسی در پی وقوع انفجار خمپاره و اصابت ترکش به ناحیه پیشانی، پا و پهلو در سن سی و یک سالگی در خرمشهر به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
(جلال دوست، 1392، صص 59 به بعد.)
محمد علی صفا ,شهید صفا,خراسان شمالی, بجنورد ,مشاهیر ,مفاخر ,بزرگان ,سردار شهید
محمد ولی پاکدل (م 1365ش)
سردار شهید محمد ولی پاکدل در مانه و سلمقان در خانواده متدین و مذهبی به دنیا آمد. تحصیلاتش را زادگاهش گذراند و همزمان کار هم می کرد. پس از ازدواج برای کار به تهران رفت و در کارخانه ای مشغول به کار شد. وی در تظاهرات علیه رژیم ستمشاهی فعالیت موثر داشت و بسیاری از تظاهرات شهرستان با رهبری و هدایت وی انجام می شد و معتقد بود که مبارزه با رژیم شاه، قدم برداشتن در راه خدا و اسلام است و برای همین نباید از هیچ چیزی ترس و واهمه داشت. پس از چند سال اقامت در تهران ، با شروع جنگ تحمیلی به مانه و سملقان بازگشت و همسر و فرزندانش را در روستای «بیار»، نزد خانواده همسرش گذاشت و عازم جبهه شد. سردار شهید می گفت: «در حال حاضر جبهه به من و امثال من نیاز دارد.» و به عنوان بسیجی بیش از شش سال در جبهه ها حضوری فعال داشت. شهید پاکدل بارها در جبهه مجروح شد ولی پس از بهبودی نسبی دوباره به خط مقدم باز می زگشت. سرانجام این سردار شجاع و پیرو ولایت فقیه و فرمانده گردان امام حسین (ع) تیپ 21 امام رضا (ع)، در هفدهم بهمن 65 در عملیات کربلای 5 در «شلمچه» بر اثر اصابت گلوله به سر به درجه رفیع شهادت نایل شد. از این شهید والامقام آثار نوشتاری و مجموعه اشعاری به جای مانده که امید است چاپ شود و در اختیار همگان قرار گیرد.
بخشی از وصیت نامه سردار شهید پارسا:
« بسمه تعالی
آنقدر به جبهه میروم و می جنگم تا شهید شوم . (محمد ولی پاکدل 13/9/63)
به نام الله
اللهم احفظ الامام الخمینی حتی ظهور المهدی (عج)
هر کس به زیارت امام حسین (ع) برود و عارف به حق او باشد , همه گناهانش آمرزیده می شود. امام صادق(ع) وصیت یکی از واجبات خداوند بزرگ متعال است. ای جوانان نکند در رخت خواب ذلت بمیریدکه حسین(ع)در میدان نبرد شهید شد. ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع)در محراب عبادت شهید شد و مبادا درحال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین در راه حسین و با هدف شهید شد. ای مادران ازرفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری نکنید که فردا در محضرخدا نمی توانید جواب زینب را بدهید. تحمل 72شهید را نمود. همه مثل خاندان وهب جوانان را به جبهه های حق علیه باطل بفرستید و حتی اجسادشان را هم تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود کسی را که در راه خدا داده ام پس نمی گیرم. ای مادران و ای خواهران همیشه در دعاهایتان بخوانید وازخدا بخواهید تا امام امت را تا ظهور حضرت مهدی (عج) برای این ملت شهید پرور ایران نگهدارد. این دعاها را از یاد نبرید که همین دعاهای شماها هستند که پیروزی می آورند و در راه خدا قدم بردارید و هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیاندازند وشما را از روحانیت متعهد جدا نکنند که اگر چنین کردند روز بدبختی مسلمانان است و روز جشن ابرقدرتها است پس حضورتان را درجبهه های حق علیه باطل ثابت نگه دارید و پیرو خط امام خمینی باشید و سعی کنید عظمت او را بیابید و خود را تسلیم او سازید و صداقت و اخلاص خود را همچنان حفظ کنید. اگر بنده به فیض شهادت رسیدم آنانکه پیرو خط امام خمینی نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند بر من نگریند و برجنازه من حاضر نشوند اما باشد دماء شهیدان آنان را نیز متحول سازد وبه رحمت الهی نزدیکشان کند. سلام مرا به رهبر عزیزم امام خمینی برسانید وبگویید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد. باخداوند متعال پیمان می بندم که در تمام عاشوراها و در تمام کربلاها باحسین(ع)همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامیکه همه احکام اسلام در زیر سایه پرچم اسلامی امام زمان(عج)به اجرا در آیند. انشاءالله. و اما مادر جان و پدر جان شما ها برای من خیلی زحمت کشیده اید مرا به ثمر رساندید که یک روزی من به شما خدمت بکنم ولی من کاری برای شما نکردم, امیدوارم که مرا ببخشید. مادر جان بنده به شما خیلی بدی کردم من نادان بودم اگرهم به شما چیزی گفتم امیدوارم که مرا حلال کنید. مادرجان وپدرجان گناه مرا ببخشد اگر مرا نبخشید در آن دنیا در پیش امام زمان و امام حسین روسیاه هستم .مادرجان شیر خود را بر من حلال کن تااگر به شهادت رسیدم امام زمان بالای سرم بیاید انشاءالله . اما همسرم: چند کلمه هم به شما بگویم. همسرم من می دانم با رفتن من به جبهه شما به زحمت می افتید اما چه کنم جنگ است ,جنگ حق علیه باطل . همسرم ننگ است برای مرد که در خانه نشیند و این از خدا بی خبران به مملکت ایران و به قرآن و به زنان و بچه های مردم ایران ظلم کنند . به گفته امام حسین (ع) برای مرد ننگ است در رخت خواب بمیرد . همسرم اگر من به شهادت رسیدم صبر زینب وار داشته باشید, نکندخدای نکرده ناراحتی بکنید. این دشمنان اسلام و قران خوشحال باشند که در قیامت در پیش زهرا روسیاه هستند.»
(جلال دوست، 1392، صص 101 و 102)
محمد ولی پاکدل ,پاکدل ,خراسان شمالی ,مشاهیر, مفاخر, بزرگان ,مانه و سلمقان ,بجنورد ,سردار ,شهید