ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
علامه زردی (م 338ق)
احمد بن محمد بن عبدالله زردی مشهور به علامه زردی منسوب به زرد یکی از روستاهای بین اسفراین و نیشابور است. علامه زردی، مردی ادیب و لغوی و در این دیار و در عصر خویش به لحاظ بلاغت و پیشرفت در معرفت اصول و ادب یگانه عصر خویش به شمار میرفت. وی از نظر جسمی مردی ضعیف البنیه و مریض احوال بود و بر ماده الاغ لاغری سوار میشد و هر گاه لب به سخن میگشود، علما و مردم از قدرت سخنوری و فصاحت کلامش متحیّر میشدند که چگونه این انسان ضعیف و بیمار این گونه فصیح، بلیغ و آگاه سخن می گوید و بر اصول ادبی تسلط دارد؟ علامه زردی از محضر علما و دانشمندان نامداری چون ابو عبدالله محمد بن مسیّب ارغیانی (م. 315 ه.ق) و ابو عوانه یعقوب بن اسحاق (م. 316 ه.ق) و نزدیکان آنها احادیث بسیاری را استماع کرد و خود در زمره بزرگان علم حدیث درآمد. وی از ادبا و علمای معروف بود که در مدرسه دارالسنه نیشابور درس میگفت و املای حدیث میکرد.
از علامه زردی به دلیل تسلط و تبحرش در علم ادب و بلاغت، سخنان پندآمیز و حکمی زیادی به جای مانده است از جمله ابوحاکم نیشابوری یکی از شاگردانش از وی روایت کرده که می گفت:«آنگاه که خداوند تبارک و تعالی، سیاست خلق خود را به یکی از بندگان خویش مفوّض فرماید، او را به موهبت خاص مخصوص کند و توفیق رفتار صحیح به او اعطا نماید و با الهام خود او را معین باشد، چه رحمت خدای تعالی هر چیز را فرا گرفته است.» و در جایی دیگر از وی روایت شده است:« العلم علمان، علم مسموع و علم ممنوح... علم بر دو گونه است: علمی که از دیگران می شنوند و علمی که آن را به آدمی ارزانی داشته اند.»
ابوبکر، احمد بن محمد بن سفیان بن یعقوب بن ابی الزرد زردی، جدِّ اعلای علامه زردی است. علامه زردی از احمد بن عبید بن ناصح روایت میکرد و ابوبکر محمد بن ابراهیم بن مقری از وی روایت مینمود. علامه زردی سرانجام در ماه شعبان سال 338 ه.ق در نیشابور چشم از جهان فروبست.
(یاقوت حموی ، 1381 ، ج 1ص 610، فسنقری و شاهد ،1381 ،ص 101)
علامه زردی, خراسان شمالی, مشاهیر ,مفاخر, بزرگان, بجنورد ,اسفراین