پارسی71

سایتی برای تمامی طعم ها!

پارسی71

سایتی برای تمامی طعم ها!

کلاس های آمادگی آقایان جهت رسیدن به سطح هوشی یک خانم!!!

هدف های آموزشی: کلاس های آمادگی دایم برای مردان تا عضوی از بدنشان به نام مغز را فعال کنند، عضوی که آنان منکر وجود آن هستند.

برنامه: 4 واحد اجباری

واحد 1: کلاس های اجباری

1. بیاموزیم چگونه بدون مادرمان زندگی کنیم. (2000 ساعت)

2. زن من مادر من نیست. (350 ساعت)

3. تمام درآمدم را به زنم می دهم. (550 ساعت)

4. می فهمم که فوتبال ورزش نیست و رونالدو یک ابله است. (500 ساعت)

5. زن من پرستار من نیست.

6. زن من کلفت من نیست.

واحد 2: زندگی مشترک

1. بچه دارشدن بدون احساس حسادت. (50 ساعت)

2. من دیگر به دوره های دوستانه زنم دوره احمق ها نمی گویم. (500 ساعت)

3. ترک اعتیاد به بازی کردن با کنترل از راه دور تلویزیون. (550 ساعت)

4. من پیشرفتک ردم و تکبر را کنار گذاشتم... (تمرین عملی همراه با نوار وی دیو 100 ساعت)

5. من دیگر دوش استخر را بدوش حمام اشتباه نمی گیرم.

6. چگونگی انتقال لباس های کثیف به سبدشان بدون پخش و پلاکردن آنها. (500 ساعت)

7. چگونگی بهبود یافتن از سرماخوردگی بدون از دست دادن امید به زندگی. (200 ساعت)

8. چگونگی به تنهایی لباس پوشیدن، به تنهایی لباس انتخاب کردن و دانستن محل کمد لباس ها.

واحد 3: تفریح و سرگرمی

1. اتوکشی در دو مرحله:

الف) یک پیراهن در کمتر از 2 ساعت

ب) تکرار با دیگر لباس ها (تمرین عملی)

2. تمیزکردن خانه... فعالیتی مطلوب و دلپذیر.

3. فراموش نکردن بیورن بردن زباله ها.

4. به خاطر سپردن معنای جاروبرقی: وسیله ای برای تمیزکردن خانه که گرد و خاک و آشغال ها را جمع می کند. (برای استفاده بهتر به بخش 1 واحد 4 توجه کنید.)

5. چگونگی استفاده از دستمال گردگیری.

6. جمع کردن خرابکاری ها بعد از انجام تعمیرات در خانه.

7. بیاموزیم معادل زنانه ی + نشستن جلوی تلویزیون؛، + ایستادن کنار اجاق گاز؛ نیست.

واحد 4: کلاس آشپزی

سطح 1 (مقدماتی): وسایل خانه:

On: روشن کردن دستگاه

of: خاموش کردن دستگاه

سطح 2 (پیشرفته): درست کردن اولین سوپ آماده بدون سوزاندن آن.

(تمرین عملی: قبل از اضافه کردن مواد، آب را بجوشانید.)

سطح 3 (تخصصی): درست کردن چای بدون فراموش کردن آب و چای، و دم کردن آن داخل قوری و نه کتری.

سطح 4 (عالی): تعارف کردن چای بدون این که نصف آن در نعلبکی بریزد.

جریان خنده دار آقا دیب دارین؟؟؟



یارو زبونش می‌گرفته، میره داروخونه می گه: آقا دیب داری؟ کارمند داروخونه می گه: دیب دیگه چیه؟ یارو جواب می ده: دیب دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره. کارمنده می گه: والا ما تا حالا دیب نشنیدیم. چی هست این دیب؟ یارو می گه: بابا دیب، دیب! طرف می‌بینه نمی فهمه، می ره به رئیس داروخونه می گه. اون میآد می پرسه: چی می‌خوای عزیزم؟ یارو می گه: دیب! رئیس می پرسه: دیب دیگه چیه؟ یارو می گه: بابا دیب دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره. رئیس داروخونه می گه: تو مطمئنی که اسمش دیبه؟ یارو می گه: آره بابا. خودم دائم مصرف دارم. شما نمی‌دونید دیب چیه؟ رئیس هم هر کاری می‌کنه، نمی تونه سر در بیاره و کلافه می شه. یکی از کارمندای داروخونه میآد جلو و می گه: یکی از بچه‌های داروخونه مثل همین آقا زبونش می‌گیره. فکر کنم بفهمه این چی می‌خواد. اما الان شیفتش نیست. رئیس داروخونه که خیلی مشتاق شده بود بفهمه دیب چیه، گفت: اشکال نداره. یکی بره دنبالش، سریع برش داره بیارتش. می‌رن اون کارمنده رو میارن. وقتی می رسه، از یارو می‌پرسه: چی می خوای؟ یارو می گه: دیب! کارمنده می گه: دیب؟ یارو: آره. کارمنه می گه: که این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره؟ یارو میگه: آره، همونه. کارمند میگه: داریم! چطور نفهمیدن تو چی می خوای!؟ همه خیلی خوشحال شدن که بالاخره فهمیدن یارو چی می خواد. کارمنده سریع می ره توی انبار و دیب رو میذاره توی یه کیسه نایلون مشکی و میاره می ده به یارو و اونم می ره پی کارش. همه جمع می شن دور اون کارمند و با کنجکاوی می‌پرسن: چی می‌خواست این؟ کارمنده می گه: دیب! می‌پرسن: دیب؟ دیب دیگه چیه؟ می گه: بابا همون که این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره! رئیس شاکی می شه و می گه: اینجوری فایده نداره. برو یه دونه دیب ور دار بیار ببینیم دیب چیه؟ کارمنده می گه: تموم شد. آخرین دیب رو دادم به این بابا رفت! . . . *دلم خنک شد، آخر نفهمیدین دیب چیه*

پـَـَـ نَ پـَـَــ جالب و خواندنی آخر هفته !




دوستم تو خونه خوابیده بود داداشم از راه اومده میگه خوابه؟
میگم پَـــ نَ پَـــ رفته رو اسکرین سیور لگد بزنی روشن میشه!!!!

آب خونه قطع شده بود. بعد که وصل شد یه آب زرد از شیر میومد. می پرسه زنگ لوله هاست؟
پــــَ نه پــــــَ سازمان آب واسه عذرخواهی اولش آب پرتقال می فرسته..!

تو اتاق عمل نوزاد تازه به دنیا اومده به دستیار میگم چاقو رو بده میگه میخوای بند نافو ببری؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام رقص چاقو کنم از مامان بچه شاباش بگیرم!!
با دوستم رفتیم باغ وحش،جلوی قفسِ شیر وایسادیم. دوستم میگه:شیرِ؟
میگم:پَــــ نَ پَــــ... گربه اس باباش مرده ریش گذاشته!!!!

رفتم درمونگاه , منشیه میگه : مریض شمایید؟
گفتم پَــــ نَ پَــــ من میکروبم , اومدم خودمو معرفی کنم!

با دوستم رازِ بقا میدیدیم بهم میگه:شیرایِ نَر همشون صورتاشون مو داره !!!
گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ فقط اونائی که عضو پایگاه مقاومت بسیج جنگلن اینطورین

دوستم پریده تو استخر داد میزنه میگه شنـــا کنم ؟
میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ بزار اهنگ تـایتـانیک بزارم آروم غرق شو..!


به داداشم میگم برو عصای آقاجون رو بیار؛
میگه آقاجون میخواد بره مگه؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ؛ میخواد به اذن پروردگار عصا رو تبدیل به اژدها کنه !

رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بیارم،
مربیه میگه: بچه رو میبریدش؟
گفتم پَـــ نَ‌‌ پَـــ همینجا میخورمش